بخشهای اصلی
پیوندهای سریع
دریافت اطلاعات پایگاه
لطفاً نشاني پست الكترونيك خود را برای دريافت اطلاعات و اخبار پايگاه در كادر زير وارد كنيد.
آمار سایت
- كل کاربران ثبت شده: 3019 کاربر
- کاربران حاضر در وبگاه: 0 کاربر
- ميهمانان در حال بازديد: 37 کاربر
- تمام بازديدها: 5092584 بازدید
- بازديد 24 ساعت قبل: 955 بازدید
| تاریخ ارسال: 1400/11/13 |
نشست «بوطیقا و زیباییشناسی عاطفه در فرهنگهای دیجیتالی» برگزار شد

چهل و چهارمین نشست کرسی یونسکو با موضوع «پوطیقا و زیباییشناسی عاطفه در فرهنگهای دیجیتالی» در روز دوشنبه ۱۱ بهمن سال ۱۴۰۰ برگزار شد. سخنران این نشست دکتر کریمزاده، عضو هیئت علمی موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، سخنان خود را با بیان مقدمهای آغاز کرد و گفت: از آنجایی که ما نمیتوانیم در فضاهای عمومی، عاطفه طبیعی خود را نشان دهیم بر این مبنا کنشهای عاطفی را با الزامات گفتمان رسمی تجمیع میکنیم و بدین ترتیب بود که عنصر عاطفه ماهیت گفتمان پیدا کرده است. در طول تاریخ از گفتمان و پادگفتمانها برای شکل دادن عواطف جمعی جامعه استفاده شده است. وی فضای مجازی را فضای جدیدی برای بروز عواطف جمعی، کنشگری سیاسی و اجتماعی عنوان کرد و به طرح سوالاتی در این زمینه پرداخت.
او در بیان تفاوتهای میان فرهنگ دیجیتال با آنالوگ گفت: فرهنگ دیجیتال سوژگی را تقویت میکند در حالیکه فرهنگ آنالوگ به شدت معطوف به سرکوب سوژگی است. فرهنگ آنالوگ ما را به سمت باز تولید کنشهای عاطفی مورد انتظار گفتمان رسمی سوق میدهد ولی فرهنگ دیجیتال برعکس آن عمل میکند. وی ادامه داد: فضای مجازی تحت قانون ادیپ ما را به سمت ساختار تصاعدی میکشاند. یعنی باعث میشود ساختارهای هنجارمند کنترلکننده رفتارهای ما، میل به هنجارگریزی را تشدید کنند. در این میان احساسات و عواطفی که طبق قانون ادیپ باید در ملأ عام سرکوب میشدند حتی خصوصی ترین آنها، در شبکههای اجتماعی بروز پیدا میکنند.
دکتر کریمزاده یکی از پیامدهای دیجیتالیشدن فرهنگ کشور از منظر پوطیقای عاطفی را جایگزین شدن ذهنیت مرکزگریز به جای ذهنیت مرکزگرا عنوان کرد و توضیح داد: منظور از مرکز، ساختار موجود در جامعه است که فرهنگ رسمی را شکل میدهد. منظور از مرکزگریز هم میل به ساختارشکنی و هنجارگریزی در این فضا است. امروزه عواطفی در حال شکلگیری است که از نظر فرهنگ رسمی پذیرفتنی نیستند و فضای مجازی در حال تحت تاثیر قرار دادن ساخت عاطفی جمعی و فردی فرهنگ ایرانی است.
او در ادامه به معرفی اولین عنصر عاطفی یعنی عنصر شادی پرداخت که تحت عنوان زیباییشناسی شادی نیز از آن یاد میشود. وی گفت: شادی کردن در فرهنگ ایرانی همواره جزء مؤلفههای فرهنگ ساختاری بوده و این ساخت عاطفی از همان دوران کلاسیک با قدرت و گفتمان پیوند تنگاتنگی داشته است. ما در ادبیات کلاسیک شخصیتهایی تولید کردهایم که در ظاهر در راستای تولید شادی بودهاند. ولی کارکرد آنها فقط تولید خنده نبوده بلکه کارکرد سیاسی نیز داشته است و امروزه بازتولید آن را در تصاویر دیجیتال شاهد هستیم. وی تصریح کرد شخصیت دلقک در ادبیات نمایشی ایران فقط جنبه سرگرمی نداشته است. آن شخصیت کارناوالگونهای بود که در موقعیتی دربارۀ سیاست و اجتماع حرفهایی میزد و همه به ظاهر میخندیدند. این موقعیت کارناوالی فرصتی را برای او فراهم میکرد تا با انجام حرکاتی باعث نشاط و سرخوشی تماشاگران شود. کریمزاده نمایشنامههای سیاهبازی را هم تکرار شخصیت دلقک قلمداد کرد و اینطور توصیف کرد که در این کارناوالها قوانین رسمی جامعه و قیدوبندها به طور موقت کنار گذاشته میشدند و افراد امکان تولید کنشها و گفتمانهایی داشتند که در وضعیت عادی اتفاق نمیافتاد.
به عقیده دکتر کریم زاده شادی از همان ابتدا علاوه بر کارکرد سرگرمی، عنصر سیاسی هم بوده است و فرهنگ توانسته از این عنصر در موقعیتهای مختلف برای معکوسکردن مناسبات قدرت استفاده کند. او برای نمونه گفت: گاهی در موقعیتهای کارناوالی، دلقک جایش را با شخص پادشاه عوض و فرمانهای ملوکانه صادر میکرد و گاهی پادشاه اگرچه به حرفهای دلقک میخندید با خود فکر میکرد فرمانهای صادره از جانب وی چقدر مضحک بوده است. بنابراین وضعیت کارناوالی در راستای معکوسسازی نمادین قدرت عمل کرده و واکنشی علیه ارزشگذاری طبقاتی موجود در جامعه بوده است.
وی تصریح کرد خنده بدین ترتیب در طول تاریخ در فرهنگ آنالوگ در راستای قدرت بوده است. در فرهنگ دیجیتال، همان دلقک به طرق مختلف در فضای مجازی در حال بازتولید است. امروزه شخصیت دلقک فرد نیست بلکه اشیاء و کنشهای ما نیز ماهیت همان شخصیت دلقک را دارند. گاهی هم کاراکتر مسئولین مملکت در موقعیت کارناوالگونه قرار داده شده و مورد نقد قرار میگیرند.
کریمزاده در مورد عنصر بعدی که در بستر شبکههای مجازی در حال بازتولید است گفت: عنصر غم و اندوه یا هرگونه حالت سوگوارانه ازجمله ایدئولوژیهای قدرت و مقاومت است و آن نیز کارکرد سیاسی و اجتماعی دارد. وی در این باره افزود: در علم روانکاوی، فرد در واکنش به فقدان امیال خود دست به مقاومت میزند و این مقاومت به صورت رفتار سوگواری نسبت به آن پروژۀ از دست رفته است. سوگواری نوعی مقاومت روانی در واکنش به فراموش شدن است و میخواهد یاد و خاطرۀ موضوعی را زنده نگهدارد. او در بیان رفتارهایی که در اندیشه اسطورهای ایران شکل گرفته و در حوادث تاریخی بازتولید و به ما رسیده است اضافه کرد: در اندیشه اسطورهای ایرانی مثلاً در شاهنامه به کراّت شاهد تصویر سقوط مظلومانه قهرمانان ملی هستیم و اوج آن داستان ضحاک است. سیاوش، که سرش را از تن جدا میکنند و در جای چکیدن خون او بر زمین، لاله یعنی همان نماد شهید میروید. ما با این ذهنیت به سوی قهرمانان شهید خود نظیر امام حسین (ع) کشیده میشویم و نام و یاد و خاطره آنها را زنده نگهمیداریم تا فراموش نشوند. این همزادپنداری در راستای مقاومت در برابر استبداد و ستمگران است.
وی در توضیح بیشتر این اندیشههای اسطورهای که در دورههای تاریخی در حال بازتولید و قرینهسازی است افزود: شهادت حججی امتداد همان اندیشه تاریخی و اسطورهای است و واکنشهای عمیقی را در جامعه ایجاد کرد و به خصوص در بستر شبکههای اجتماعی، فضای مجازی را تحت تسخیر خویش قرار داد. به عقیده وی گفتمانهای رسمی و پادگفتمانها از این اندیشهها استفاده کردهاند. همانطور که شادی را در راستای نقد قدرت قرار دادند در موضوع شهید حججی و سردار سلیمانی نیز دلنوشتهها و تصاویرتا حدودی توانسته بود عنصر عاطفی جمعی را شکل دهد و در راستای وحدت جامعه عمل کرد. تصاویر ساخته شده و شعرهای سروده شده نیز در واقع قرینهسازی نمادهای اسطورهای، تاریخی و معاصر بود.
کریمزاده در پایان این مبحث تصریح کرد عنصر عاطفی همیشه منبع صرفاً روانی نداشته و منشأ گفتمانی نیز دارد. فضای مجازی این ظرفیت را دارد که یک عنصر را به سمت گفتمان یا پادگفتمان خاصی پیش برد.
وی در ادامه به عنصر بعدی زیباییشناسی یعنی ترس پرداخت و توضیح داد: ترس نیز از مؤلفههای ساخت عاطفی است. ترس و اضطراب همیشه با انسان همراه بوده و خصلت جهانشمول و از منظر عاطفی کارکرد سیاسی و فرهنگی دارد. او به فیلسوفی اشاره کرد که در مورد موضوعاتی که با روابط علّی و معلولی قابل تعمیم نیستند (پارانرمال) تحقیق میکرد. مردم آن زمان دچار ذهنیت آخرالزمانی شده بودند و دنیا را در حال فروپاشی میدیدند و فروپاشی روانی خود را به اشکالی چون بشقاب پرنده فرافکنی میکردند. او اضافه کرد: امروزه در شبکههای مجازی شاهد بازتولید همین ذهنیت آخرالزمانی به اشکالی متفاوتتری هستیم. در واقع آیندهای مبهم، تاریکگونه و فاجعهای شوم و ناگوار در حال وقوع است.
کریمزاده گفت: عنصر ترس در اندیشه اسطورهای ایرانی به عنوان پدیدهای پارانرمال فرافکنی شده است. در ادبیات ایران، موجوداتی ماورایی نظیر غول، دیو، اشباح، شیاطین و غیره آمده است. در آنها به نوعی اضطرابهای وجودی فرافکنی شده و ذهن انسان را به مکانها و وقایع هولناک سوق میدهد.
وی با اشاره به کارکرد سیاسی ترس افزود: امروزه طرفداران ضدواکسن، افراد واکسینه شده را در قالب کسانی نشان میدهند که در راستای تقویت سازمانهای صهیونیستی قدم برمیدارند. طرفداران گیاهخواری هم با پخش تصاویری از کارخانههای تولید لبنیات تا ذهنیت جامعه را به این سمت سوق میدهند که گوشتخواران در رده شیاطین هستند و حیوانآزاری میکنند. برخی فیلمها نیز برای ایجاد ترس و برهم ریختن نظم و وحدت جامعه ساخته میشوند. به عقیده او ترس نیز دارای خصلت گفتمانی و پادگفتمانی است.
کریمزاده از خشم به عنوان یکی دیگر از مؤلفههای ساخت عاطفی یاد کرد. وی در ابتدای این مبحث به کتاب «شبکههای خشم و امید» اشاره کرد. این کتاب شبکههای اجتماعی را فضایی معرفی کرده است که خشم را در راستای براندازی قدرت قرار میدهند. و اینکه چگونه گروههای پادگفتمانی از خشم برای براندازی قدرت استفاده کردهاند. او با اشاره به ماجرای اردوغان و شعرخوانی او در مورد رود ارس پس از جنگ قراباغ گفت: ترس، خصلت گفتمانی هم دارد. پس از ماجرای قراباغ در شبکههای اجتماعی خشم عمومی شکل گرفت و تاثیر خود را گذاشت و اردوغان مجبور به عذرخواهی شد. مورد دیگر نیز هشتک اعدام نکنید گروههای پادفرهنگی منافقین بود که با خشم ملت ایران در شبکه مجازی روبرو شد.
در آخر وی به طور خلاصه به ساختهای عاطفی دیگری نظیر امید و عشق اشاره کرد که در فضای مجازی بازتولید و سرعت بالایی نیز دارد. او گفت: در فرهنگ آنالوگ، کنشهای عشقورزانه ظهور و بروز پیدا نمیکرد ولی امروزه چون پوطیقا از کنترل خارج شده حتی کنشهای عشقورزانه در فشای مجازی تجلی پیدا کرده است.
او در جمعبندی مطالب گفت: عواطف امروزه چرخش معرفتی جدیدی ایجاد کرده است. عاطفه از عنصر روانی و فردی به مسئلهای تبدیل شده که ماهیت گفتمانی و پادگفتمانی و ارتباط مستقیم با قدرت و مقاومت دارد و در تحقیقات خود در مورد پدیدههای اجتماعی باید به عاطفه توجه داشت. ما در دورهای به سر میبریم که شاهد همزیستی میان فضای آنلاین و آفلاین هستیم و این موضوع عواطف ما را رؤیت پذیرتر میکند.
جلسه با پرسش و پاسخ شرکتکنندگان خاتمه یافت.
کلیدواژه ها: دانشکده مطالعات جهان | ؛ دوفضایی شدن جهان | کرسی یونسکو در فرهنگ و فضای مجازی | انجمن ایرانی مطالعات جهان | دکتر عبدالله کریم زاده | بوطیقا | زیبایی شناسی |
مطالب مشابه
دفعات مشاهده: 577 بار |
دفعات چاپ: 113 بار |
دفعات ارسال به دیگران: 0 بار |
0 نظر