بخشهای اصلی
پیوندهای سریع
دریافت اطلاعات پایگاه
لطفاً نشاني پست الكترونيك خود را برای دريافت اطلاعات و اخبار پايگاه در كادر زير وارد كنيد.
آمار سایت
- كل کاربران ثبت شده: 3077 کاربر
- کاربران حاضر در وبگاه: 0 کاربر
- ميهمانان در حال بازديد: 23 کاربر
- تمام بازديدها: 5208137 بازدید
- بازديد 24 ساعت قبل: 755 بازدید
دهمین جلسه سلسلهنشستهای کارگاهی «نظریهها و روشها» در روز دوشنبه ۳ دی ۱۳۹۷، با سخنرانی دکتر محسن گودرزی، مؤلف و پژوهشگر ارشد علوم اجتماعی، با عنوان «مروری بر تجربه پژوهش ملی» در تالار حنانه دانشکده مطالعات جهان برگزار شد.
دکتر گودرزی سخنرانی خود را با معرفی و بیان تاریخچه پیمایشهای ملی ارزشها و نگرشها آغاز کرد و به معرفی پیمایشهای ملی جدید پرداخت.
در ادامه متن سخنرانی وی آمده است.
- تعریف پیمایشهای ملی ارزشها و نگرشها
مقصود از پیمایش آن نوع تحقیقاتی است که ماتریس داده تولید میکند؛ در این ماتریس سطرها واحدهای تحلیل و ستونها صفات مورد بررسی واحدهای تحلیل است. در پیمایشها عموماً واحدهای تحلیل فرد است. بهعبارت دیگر، نگرشها، رفتارها و احساسات افراد نسبت به موضوعاتی مثل جهان اجتماعی، خود، موقعیتی که در جهان دارند، آینده و از این قبیل مورد پرسش قرار میگیرد. دامنه این نوع پیمایشها ممکن است محدود یا وسیع باشد؛ حجم نمونه ممکن است کم باشد. مثلاً در حد تعمیم در یک گروه یا سنخ اجتماعی مثل جوانان یا استفادهکنندگان از خدمات یا کالا باشد تا یک شهر یا مناطق شهری و مانند آن. گاهی هم ممکن است در حد یک کشور یا گروهی از کشورها (منطقه) یا در سطح جهانی باشد. محور صحبت من در اینجا تأکید بر تجربه پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان است. یکی از جنبههای پیمایشهای ملی این است که یافتههای آن را میتوان به سطح کشور تعمیم داد. جنبه دیگری که در تعریف پیمایشهای ملی باید در نظر داشت این است که یافتههای آن باید تا جایی که مقدور است، برای الگوهای نظری رقیب قابل استفاده باشد. به همین دلیل، پیمایشهای عمومی و ملی را نباید به یک دیدگاه نظری و به قصد آزمون این یا آن دیدگاه نظری طراحی کرد.
نکته دیگر در طراحی پیمایش، تعریف دقیق پروبلماتیک تحقیق است. پروبلماتیک تحقیق نظامی از پرسشهای بههم پیوسته است که روح واحد و منسجمی دارد و جهت سنجشها و طراحی مفاهیم مورد سنجش را مشخص میکند.
وجه دیگر پیمایشهای ملی این است که در طراحی آنها فقط به یک تحقیق اکتفا نمیشود، بلکه منظومهای از این تحقیقات با محوریت پیمایش تعریف میشود. این جنبه را وجوه سازماندهی تحقیق میدانم.
سعی میکنم، تا حدی که زمان جلسه اقتضا میکند، درباره پیمایشهای ملی، بر اساس پروبلماتیک آنها و سازماندهی آنها بحث کنم.
- تاریخچه پیمایشهای ملی ارزشها و نگرشها
نخستین پیمایش ملی به معنایی که گفته شد در سال ۱۳۵۳ انجام شده است. مرحوم علی اسدی و مرحوم مجید تهرانیان این نوع پیمایش را در «طرح آیندهنگری» بهکار گرفتند. پیمایش عمومی بخشی از این پروژه بود و نظرات مردم درباره پدیدهها و موضوعات مختلف پرسش شد. این پیمایش با عنوان گرایشهای فرهنگی و نگرشهای اجتماعی در ایران «گزارشی از یک نظرخواهی ملی در سال ۱۳۵۳» در سال ۱۳۵۶ منتشر شد.
در آن زمان، رشد اقتصادی شتاب گرفته بود و اصلیترین هدف رسمی که در اسناد و برنامههای توسعه ذکر میشد، تسریع در فرایند صنعتیشدن بود. چند سال پیش در مقالهای در تفسیر نتایج پیمایش سال ۱۳۵۳ مطرح کردم که فرایند تغییر در جریان، نامتوازن بود. شهرها در حال رشد و مهاجرت از روستا به شهرها در حال افزایش بود. رادیو و تلویزیون دو رسانه مهم در سطح جامعه و رو به گسترش نفوذ اجتماعی خود بود. در این شرایط بخشهای اجتماعی و فرهنگی ایران همنوای با این رشد نبود. دگرگونی در وضعیت اقتصادی با دگرگونی در نهادهای فرهنگی و سیاسی همراه نبود. نهادهای سیاسی، توانایی و ظرفیت حل تنشهای برخاسته از وضعیت رشد شتابان را نداشتند. نهادهای فرهنگی نیز قدرت تولید ایدهها و ارزشهای اجتماعی متناسب با شرایط جدید را نداشتند. این نهادها بیشتر نقش تبلیغی داشتند و نمیتوانستند فرد را برای مواجهه با وضعیت تازه آماده کنند. در نتیجه، نیروی لازم برای جذب و مهار تغییرات وجود نداشت. انتظارات فزاینده بهدلیل توسعهنیافتگی نهادهای سیاسی و شدت احساس بیگانگی، به نارضایتی تودهها از زندگی خود منجر شد. نهادهای مذهبی در آن سالها با رشدی شگفتآور به مأمن بسیاری از این جمعیت سرخورده و ناراضی تبدیل شدند. در شرایط این گسست بین این دو بخش، مردم توقع بهبود شرایط، تحرک اجتماعی و ارتقای اجتماعی داشتند، در عین حالی که از محیطهای خود کنده شده و در نظام اقتصادی و اجتماعی جدید هنوز جذب و ادغام نشده بودند، از مواهب و فرصتهای توزیعشده در جامعه برخوردار نبودند، و در نتیجه میزان نارضایتی مردم افزایش یافته بود.
چنین شرایطی این پرسش را مطرح میکرد که آینده جامعه با روند توسعه نامتوازن به کجا خواهد انجامید و نهادهای فرهنگی مثل رادیو و تلویزیون چه نقشی در کاهش مشکلات میتواند ایفا میکند. آیا این دو رسانه میتوانست افراد را در نظام اجتماعی جدیدی که بهواسطه تغییرات شتابان در حال ظهور بود، ادغام کنند؟ برای درک این مسئله کافی است به این یافته توجه کنید که علیرغم رشد رادیو و تلویزیون در آن زمان نزدیک به نیمی از افراد زبان خبری رادیو و تلویزیون را نمیفهمیدند. برنامههای مذهبی رادیو و تلویزیون، بهویژه برنامههای مرحوم راشد، از برنامههای پرطرفدار بود.
یافتههای آماری دیگر از رشد گرایشهای مذهبی در بین مردم و نخبگان حکایت میکرد. در فاصله بین ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۵ تعداد مساجد کشور چند برابر شد. تیراژ نشریههای مذهبی بسیار بالا بود. برای نمونه، مجله مکتب اسلام ماهانهای با تیراژ حدود ۶۰ هزار بود. دیگر نشریات مذهبی مانند معارف اسلامی یا نسل نو موقعیت مشابهی داشت. بهنظر میرسد رشد سریع اقتصادی باعث رشد آرزوهای شخصی همراه با نوعی خوشبینی شده بود. این وضعیتی بیثبات بود، زیرا در عمل احتمال سرخوردگی را بیشتر میکرد. نه نهادهای اقتصادی قادر بودند به حجم تقاضاهای فزاینده پاسخ دهند و نه نهادهای سیاسی و فرهنگی از توسعه لازم برای مواجهه با شرایط پیشآمده برخوردار بودند. حتی عقبماندگی نهادهای سیاسی بیش از پیش خود را آشکار میکرد. این سرخوردگی همراه با جابهجایی فرهنگی باعث احساس بیثباتی و تمایل به حفظ سنتها شده بود.
در این شرایط بود که مطالعهای با عنوان آیندهنگری طراحی شد که منظومهای از مطالعات را شامل میشد و هدف آن شناخت نقش رادیو و تلویزیون در ایفای توسعه اقتصادی بود.
نمونه این تحقیق از جامعه روستایی و شهری انتخاب شد. در پرسشنامه سؤالهایی در مورد میزان استفاده از رادیو و تلویزیون، سینما، مجلات و کتاب گنجانده شده است. بخشی از پرسشنامه به شناخت نگرشهای مذهبی مردم اختصاص یافت. بخشی هم به احساس رضایت از زندگی، رفتارهای بهداشتی و مسائلی از این قبیل تا سیمایی از نگرشها و گرایشهای جامعه ایران در آن زمان ترسیم شود.
در کنار این، از گروهی از نخبگان هم نظرخواهی شد. این کار بهروش دلفی انجام شد. محور کلی مطالعه این است که مسئله امروز جامعه ایران را چه میبینند و چه راهحلهایی پیشنهاد میدهند. مرحوم تهرانیان نیز رابطه بین ارتباطات و توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی را طرح و پروبلماتیک این تحقیقات را مطرح کرد.
در مورد سازماندهی تحقیق به دو نکته اشاره میکنم. یکی اینکه انجام مجموعهای از تحقیقات مورد توجه بود. دوم اینکه این تحقیقات یکبار و برای همیشه نبود. طبق برنامه قرار بود این مطالعه هر چند سال یک بار انجام شود. در سال ۱۳۵۶ نتایج تحقیق منتشر شد. با وقوع انقلاب ۱۳۵۷، پرونده این طرح تقریباً بسته شد.
در سال ۱۳۵۸ مرحوم دکتر اسدی در تهران نظرخواهی را در سطح تهران انجام داد ولی بهعلت فضای آن زمان، طرح گستردگی قبلی خود را نداشت. تا سال ۱۳۷۴ هیچ طرح تحقیق دیگری در این باره انجام نشد.
- پیمایشهای ملی ارزشها و نگرشها بعد از انقلاب
در سال ۱۳۷۴، دکتر منوچهر محسنی که از همکاران دکتر اسدی بود با توجه به تجربه سال ۱۳۵۳پیشنهاد انجام پیمایش عمومی را با عنوان آگاهیها، گرایشها و رفتارهای اجتماعی فرهنگی Kap study (Knowledge and Attitude and Practice) به شورای فرهنگ عمومی داد.
اینبار این پژوهش در صدا و سیما انجام نمیشود، بلکه به شورای فرهنگ عمومی پیشنهاد میشود. شورای فرهنگ عمومی از شوراهای اقماری شورای عالی انقلاب فرهنگی است که وظیفه آن تنظیم و هماهنگی سیاستهای فرهنگی است. ریاست این شورا بر عهده وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی است.
در سال ۱۳۷۴ در مقایسه با ۱۳۵۳ تغییرات و تحولاتی در جامعه ایران رخ داده بود که امکان آن تحقیق به آن شکل وجود نداشت. در آن زمان دیدگاهی مطرح شد که فرهنگ امری کیفی است و قابلاندازهگیری و کمّیسازی نیست. کمیسیونی تخصصی برای این کار تشکیل میشود که درباره ضرورت و نحوه انجام این تحقیق تصمیم بگیرند. بعد از مباحث مفصل، در نهایت، اکثر اعضای آن شورا ضرورت چنین مطالعهای را تأیید کردند. البته در مقایسه با پیمایش سال ۱۳۵۳ امکانات کمتری در اختیار دکتر محسنی قرار گرفت. مطالعه سال ۱۳۵۳ ملی و در تمام استانهای آن زمان بود ولی پیمایش دکتر محسنی در پنج استان و از هر استان سه شهرستان و در مجموع در ۱۵ شهر به اجرا در آمد.
دکتر محسنی، بهعنوان محقق این طرح بر این باور بود که جامعه ایران تغییر کرده است و ضرورت ندارد که رادیو و تلویزیون مثل پیمایش قبلی در کانون قرار گیرد. بنابراین، سهم ارتباطات در تحقیق ۱۳۷۴ کم شد. در عین حال، مجموعهای از سؤالها در مورد آگاهیها وارد شد. در این شرایط مسئله نیز تغییر کرده بود. مسئله دیگر آینده و نگرانی نسبت به آینده نبود، بلکه بهنظر میرسید مسئله شناخت وضعیت عمومی فرهنگها و باورها بود. شورای فرهنگ عمومی مایل بود که فرهنگ رسمی چه میزان پذیرفته شده است و با چه نشانههایی از فرهنگ غیررسمی مواجهیم و چگونه میتوانیم آن را رفع کنیم. به بیانی دیگر، نگاه آسیبشناختی حاکم بود. بهنظر میرسد محقق چنین تصور میکرد که شرایط کشور و حساسیتهای موجود درباره دین، امکان پرسش مفصل در مورد رفتارهای دینی مردم را نمیدهد. بخش رفتارهای دینی در این تحقیق بسیار کم بود و گویههای اندکی در این باره دارد. بهنظر میرسد این تحقیق بیشتر از موضع سیاستگزار فرهنگی پیش میرفت. سازماندهی تحقیق فردی بود؛ یک تحقیق بود با دامنه محدود و برای تکرار آن برنامهریزی نشده نبود. نتایج آن در سال ۱۳۷۵ منتشر و دیگر ادامه نیافت.
در سال ۱۳۷۵، تحولاتی در صحنه سیاسی کشور روی داد. انتخابات مجلس آن سال نیز نتایج متفاوتی داشت. انتخابات سال بعد یعنی خرداد ۱۳۷۶ این تغییر را بهصورت آشکارتری نشان داد. برخلاف انتخابات پیشین، این رقابت معنادار بود و پیروز آن از قبل مشخص و حدسپذیر نبود. این انتخابات شوکی را به جامعه وارد کرد، هم به مردم عادی و هم به جامعه نخبگان و سیاستمداران. در جامعه علامتی ظاهر شده است که اصلاً انتظار آن نمیرفت. گویی با جامعههای متفاوت روبهرو شدهاند که شناختی از آن ندارند. لذا، ضرورت تکرار این قبیل مطالعات دوباره مطرح شد.
دو ایده رقیب در حوزه فرهنگ در برابر هم جبههگیری میکرد: یکی آزادی فردی و انتخابات فردی، دیدگاه تکثر و تنوع؛ و دیگری نظارت، هماهنگی و مصونیت. هر یک تصویری از جامعه ایران ارائه میکرد. هیچ اطلاعاتی وجود نداشت که نشان دهد کدام تصویر به جامعه ایران شبیهتر است.
ضرروت داشتن اطلاعات فراگیر ملی مطرح شد. این بار نیز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بهدنبال این کار بود. در این مجموعه سه نوع تحقیق طراحی شد. یکی آمارگیری فرهنگی بود که به تعداد فضاها، نیروی انسانی و فناوری و سرمایه میپرداخت. دیگری، پیمایش مصرف فرهنگی بود که مصرف خدمات و کالاهای فرهنگی خانوارها را بررسی میکرد. پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان هم تصورات و نگرشهای مردم را درباره خود، جهان اجتماعی و تصورشان از آینده بررسی میکرد. بهعبارت دیگر، فضای ادراکی جامعه را رصد میکرد.
این بار مسئله این بود که در این جامعه چه ارزشهایی در حال شکلگیری است؟ چه نسلی با چه ویژگیهایی در حال رشد است؟ و صحنه اجتماعی در اختیار کدامیک از این گروههای اجتماعی قرارگرفته است؟ البته تغییراتی نیز در حوزه شهرنشینی، گسترش ارتباطات و تحصیلات وجود داشت. در چنین شرایطی «پیمایش نگرشها و ارزشها» شکل گرفت. این پیمایش در موج اول و دوم در مراکز استانها به اجرا در آمد.
همچنین، مجموعهای از تحقیقات کیفی نیز طراحی شد. مکانهایی که کانون تغییرات فرهنگی است یا نشانههایی از تغییرات فرهنگی در خود دارد با روش کیفی مطالعه شد. سازماندهی تحقیق این بود که پیمایش نگرشها و ارزشها در کانون قرارگیرد و در کنار آن تحقیقات کیفی انجام شود.
از آنجا که از حیث روششناختی نیاز به یکسری ابزارها و دانش تازه داشتیم، بخش ترجمه نیز شکلگرفت که تعدادی از کتابهای انتشارات سِیج ترجمه شد که ناشر معروفی در حوزه روششناسی است.
این تحقیق برای نخستینبار در قانون برنامه سوم گنجانده شد که دولت و وزارت ارشاد اسلامی را موظف به اجرای آن در هر دو سال میکرد. لذا، ضرورت وجود سازمانی ثابت برای انجام آن مطرح شد. طراحی، شکلدادن و سازماندادن به سازمان منطقهای گردآوری اطلاعات در پیمایش نگرشها و ارزشها شکل گرفت. در هر شهر پرسشگرهای بومی آن منطقه با پیمایش همکاری میکردند. این سازمان کماکان با تغییراتی در حال کار است. تفاوت پیمایش قبل از انقلاب با بعد از انقلاب در این است که بهدلیل استمرار تحقیقات، بهتدریج در حال نهادینهشدن است، از نظر سازماندهی اجرا تا برخی وجوه محتوایی مثل نمونهگیری و مانند آن.
در سال ۱۳۷۹ موج اول و در سال ۱۳۸۱ موج دوم آن اجرا شد. در موج دوم مسئلهای مطرح شد که سازماندهی تحقیقات را تغییر داد. نمونهها در پیمایش ۱۳۷۹، ۱۸۰۰۰ نفر بود. چون فاصله زمانی موج اول و دوم کم بود، انتظار نمیرفت تفاوت چندانی مشاهده شود. حتی در همان زمان نیز واریانس میان استانها چندان زیاد نبود. کار با سازمانی بزرگ هم پرهزینه بود و هم بهدلیل بزرگی سازمان احتمال خطا افزایش مییافت. بنابراین، پرسشنامههای مدولار یا چرخشی طراحی شد؛ یعنی، بر اساس موضوعات مختلف، بستههای سؤال طراحی شد که این بستهها در کنار بسته اصلی یا هسته اصلی (core) پرسشنامه قرارمیگرفت. بسته اصلی در هر موج تکرار میشد. بستهها بسته به شرایط و خواست سیاستگزاران تغییر پیدا میکرد اما بسته اصلی ثابت بود. بستههای اصلی در بازههای زمانی تغییر مییافت.
در سال ۱۳۸۳ شد که تحقیق دکتر اسدی دوباره اجرا شود. قصد آن بود که با توجه به گذشت سی سال از ۱۳۵۳، تحقیق دکتر اسدی عیناً تکرار شود تا تغییرات فرهنگی، اجتماعی و نگرشی را در این مدت بسنجیم. این پیمایش نیز ترکیبی بود از پیمایش ۱۳۵۳، برخی سؤالهای ۱۳۷۴ برای آنکه بتوانیم سیر تغییرات دهساله را بگیریم و مجموعهای از سؤالهای ۱۳۸۲ برای آنکه بدانیم آیا تغییری در آن شاخصها اتفاق افتاده است. در پایان ۱۳۸۳ کار تقریباً خاتمه یافت و پردازش آن به سال ۱۳۸۴ کشید. در سال ۱۳۸۴ با تغییر دولت و عدم علاقه دولت وقت به این اقدامات کار متوقف شد. این نتایج در سال ۱۳۸۶ از سوی سازمان تبلیغات اسلامی که جزء شورای سیاستگزاری بود در سه جلد در سطح ملی، شهر و روستا منتشر شد.
بهطور خلاصه، برای سنجش و ارزیابی تحقیقات ملی در کشور باید به دو نکته توجه داشت؛ نخست، پاسخ به مسئله کلی جامعه یا بهعبارت فنیتر پروبلماتیک تحقیق است. این جنبه ارتباط تحقیق را با مسئله اصلی جامعه روشن میکند. دوم، سازمادهی تحقیق است که هم به منظومه مطالعات مربوط است و هم وجوه نهادینگی آن را در نظر دارد.
در شرایط کنونی این نوع تحقیقات با مشکلات بسیاری نیز مواجه است، از جمله میتوان به تغییرات در سازمان فضای شهری اشاره کرد. رشد برجها، مجتمعها و مجموعههای آپارتمانی امکان دسترسی به نمونه را دشوار کرده است. مثلاً وجود نگهبانها در این مجموعهها و حتی محلات دسترسی پرسشگر را به پاسخگویان سخت کرده است. این مشکل در مناطق متوسط و بالای شهری بیشتر است.
از سال ۱۳۹۲ به بعد پیمایشهای بیشتری در کشور انجام شده است. از جمله پیمایش سرمایه اجتماعی که وزارت کشور انجام داده است، موج سوم ارزشها و نگرشها در وزارت ارشاد در سال ۱۳۹۵ اجرا شد. پیمایشی درباره آرزوهای جوانان و پیمایشی درباره خانواده در حال انجام است. بهنظر میرسد پیمایشهای ملی و فراگیر در حال جاافتادن است. با این حال، خطری پیمایشها را تهدید میکند و آن نبود نقشه روشن ذهنی در انجام آن و روشن نبودن نسبت آن با مسئله اصلی جامعه است. اگر به این تعریف توجه نکنیم، پیمایشها نقش کمی در تغییر ذهنیت جمعی ایفا خواهد کرد.
با توجه به رشد تعداد این پیمایشها، بهنظر میرسد بخش زیادی از کمبود دادهها و اطلاعات درباره متغیرهای اصلی در حال کاهش است. در عین حال، نظرسنجیهای موضوعی خاص در حال اجراست که کمک میکند با استفاده از مجموعهای از شواهد تجربی و با اتکا به دادههای کمّی بتوانیم تصویری از وضعیت عمومی کشور و نگرشهای ذهنی مردم ارائه کنیم. با همه اینها، باید همواره این پرسش را پیش روی پیمایشها و نظرسنجیها گذاشت که چه نسبتی با مسئله اصلی جامعه دارد و چه یافتههایی در پاسخ به آن ارائه میکند.