| تاریخ ارسال: 1397/10/15 |
یازدهمین و آخرین جلسه سلسلهنشستهای کارگاهی «نظریهها و روشها» در روز دوشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۷، با سخنرانی دکتر محمدرضا دهشیری، عضو هیئت علمی دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه، با عنوان «روششناسی تحقیق در مطالعات میانرشتهای» در تالار حنانه دانشکده مطالعات جهان برگزار شد.
دکتر دهشیری به تعریف و بیان تمایز و ویژگیهای مطالعات چندرشتهای (multidisciplinary)، مطالعات میانرشتهای (interdisciplinary) و مطالعات فرارشتهای (transdisciplinary) پرداخت و تمرکز اصلی بحث را بر مطالعات میانرشتهای نهاد.
در ادامه متن سخنرانی وی آمده است.
۱٫ مطالعات چندرشتهای
در مطالعات میانرشتهای سه واژه گاه با هم خلط میشود که نخست به تعریف هر یک میپردازیم.
در رویکرد چندرشتهای (multidisciplinary) با حفظ چشماندازهای رشتههای مجزای علمی، از چندین رشته علمی بهصورت جداگانه و بدون تلاش برای ترکیب آنها استفاده میشود. در واقع، از گرتهبرداری از رشتههای مختلف، در تبیین موضوع استفاده میشود. در متون بینالملل از آن به «گلچینگرایی» تعبیر میشود. در گلچینگرایی تلاش بر آن است که از نظریههای مختلف گلچین و تلفیق صورت گیرد و از روشهای مختلف آن بهرهبرداری شود. گلچینگرایی بیشتر نظری و برآمده از تکثرگرایی تحلیلی و تفضلگرایی تعاملی است. به عبارت دیگر، تجمیع رهیافتهای مختلف نظریه بدون تلاش برای ترکیب آنها مطالعات چندرشتهای یا گلچینگرایی را تشکیل میدهد. این رویکرد از رویکردهای میانمدت پژوهشی است. این رویکرد آفتهایی نیز دارد، از جمله از نظر فرانظری با تقلیلگرایی همراه میشود؛ در عین حال در دل اثباتگرایی محصور است و از کمک نظریههای تفسیری و پساساختارگرایی بهدور میماند. بنابراین، برخی بر این باورند که گلچینگرایی با آشفتگی هستیگرایانه همراه است و با توسل بر آن نمیتوان از تکثرگرایی معرفتی به نظریهای منسجم رسید. با این حال گرچه گلچینگرایی به انباشتگی نظری میانجامد، در عمل توان تجزیهوتحلیل منسجم از دست میرود، در عین حال میتوان از منظرهای مختلف به یک پدیده نگریست.
در ادامه متن سخنرانی وی آمده است.
۱٫ مطالعات چندرشتهای
در مطالعات میانرشتهای سه واژه گاه با هم خلط میشود که نخست به تعریف هر یک میپردازیم.
در رویکرد چندرشتهای (multidisciplinary) با حفظ چشماندازهای رشتههای مجزای علمی، از چندین رشته علمی بهصورت جداگانه و بدون تلاش برای ترکیب آنها استفاده میشود. در واقع، از گرتهبرداری از رشتههای مختلف، در تبیین موضوع استفاده میشود. در متون بینالملل از آن به «گلچینگرایی» تعبیر میشود. در گلچینگرایی تلاش بر آن است که از نظریههای مختلف گلچین و تلفیق صورت گیرد و از روشهای مختلف آن بهرهبرداری شود. گلچینگرایی بیشتر نظری و برآمده از تکثرگرایی تحلیلی و تفضلگرایی تعاملی است. به عبارت دیگر، تجمیع رهیافتهای مختلف نظریه بدون تلاش برای ترکیب آنها مطالعات چندرشتهای یا گلچینگرایی را تشکیل میدهد. این رویکرد از رویکردهای میانمدت پژوهشی است. این رویکرد آفتهایی نیز دارد، از جمله از نظر فرانظری با تقلیلگرایی همراه میشود؛ در عین حال در دل اثباتگرایی محصور است و از کمک نظریههای تفسیری و پساساختارگرایی بهدور میماند. بنابراین، برخی بر این باورند که گلچینگرایی با آشفتگی هستیگرایانه همراه است و با توسل بر آن نمیتوان از تکثرگرایی معرفتی به نظریهای منسجم رسید. با این حال گرچه گلچینگرایی به انباشتگی نظری میانجامد، در عمل توان تجزیهوتحلیل منسجم از دست میرود، در عین حال میتوان از منظرهای مختلف به یک پدیده نگریست.
۲٫ مطالعات میانرشتهای
در مطالعات میانرشتهای (interdisciplinary) ترکیب و پیوندی از نوع افقی میان رشتههای مختلف برقرار میشود. هدف آن حل مسئله است و برای حل مسئله گروهی از رشتهها کنار هم جمع میشود. گاه در درون یک رشته، از مطالعات رشتههای مختلف استفاده میشود. برای مثال، در بررسی گروه تندروی داعش در حوزه روابط بینالملل، ممکن است از علم روانشناسی و جامعهشناسی نیز استفاده شود. گاه ممکن است به نظریهای جدید بینجامد؛ برای مثال، رشته حقوقِ روابط بینالملل در دانشگاه کنت. پیشتر کارشناسیارشد رشته حقوق و روابط بینالملل داشتند؛ یعنی، مرزهای دانش میان حقوق و روابط بینالملل شکسته شد که یکی از جنبههای عصر جهانیشدن است و همافزایی میان حقوق بینالملل و روابط بینالملل شکل گرفت که افزودهای نیز دارد و بیش از جمع حقوق بینالملل و روابط بینالملل است. در گذشته حقوق بینالملل به ساختارها و نهادها میپرداخت و علوم سیاسی و روابط بینالملل به فرایندها. در گذشته حقوق بینالملل به بایدها میپرداخت و روابط بینالملل به هستها. امروز، مرز میان واقعیت و حقیقت کمرنگ شده است. با استفاده از رسانهها واقعیت را میتوان بهگونهای ترسیم کرد که حقیقت ندارد. اکنون صحبت از پیوند میان مجاز و واقعیت است. فرایندها و ساختارها با هم پیوند خوردهاند. مطالعات میانرشتهای باعث شکلگیری رشتههای جدید میشود.
۳٫ مطالعات فرارشتهای
هدف مطالعات فرارشتهای (transdisciplinary) ترکیب عمودی است. به این معنا که در یک رشته چنان تعمق و تدبر کنیم که میان عمل و نظریه پیوند برقرار شود.
۴٫ تمایز میان سه نوع مطالعه
با دو معیار میتوان تفاوت میان مطالعات چند رشتهای، میانرشتهای و فرارشتهای را بهدست آورد. برای مثال رشتهای با عنوان «مطالعات تجاری» فقط شامل بحثهای نظری نیست. روشها و فنون مذاکرات تجاری را باید دانست و با بازاریابی و فنون بازاریابی باید آشنایی داشت.
تمایز میان مطالعات فرارشتهای و میانرشتهای در ترکیب عمودی و افقی بودن آنهاست. البته، تفاوتهای نظری نیز مطرح است.
در مطالعات چند رشتهای سازماندهی کار بر سازماندهی داناییها و معلومات ارجحیت دارد. برای انجام سریع کار از همه رشتههای علمی گرتهبرداری میکنیم و با رویکرد دایرهالمعارفی و ساختار موزاییکی کار را پیش میبریم.
در مطالعات میانرشتهای نوعی تعادل و توازن میان سازماندهی کار و سازماندهی داناییها و شناخت برقرار است و بهدلیل تعامل میان رشتههای علمی هر دو متوازن میشود.
در مطالعات فرارشتهای در عین پیوند میان سازماندهی کار و سازماندهی داناییها، میتوان قاعده مشترکی نیز بیان کرد؛ یعنی، امکان رسیدن به معیار تمام نظری و عاری از عناصر ثابت میان شاخههای علمی.
آینده مطالعات میانرشتهای به سمت مطالعات فرارشتهای خواهد رفت.
۵٫ رویکردها به مطالعات میانرشتهای
دو نوع تقسیمبندی در مطالعات میانرشتهای وجود دارد. در رویکرد دوگانه، مطالعات میانرشتهای به رویکرد معرفتشناختی و ابزاری تقسیم میشود. رویکرد معرفتشناختی رویکردی مفهومی است و هدف آن است که دانشی تلفیقی و منسجم ایجاد شود برای افزایش توان تحلیل و ارزیابی و بیشتر در سازماندهی داناییها و معلومات. رویکرد ابزاری رویکردی روشی است و هدف سازماندهی کار و توسعه توانمندیهای ارتباطاتی است؛ برای مثال، برای پرکردن شکاف میان صنعت و دانشگاه و استفاده از بسیج رشتهها در حل مشکلات و مسائل و ایجاد حلقههای کندوکاو علمی در حل مسئله.
در تقسیمبندی نوع دیگر به مطالعات رشتهای با رویکردی سهگانه نگریسته شده است که عبارت است از رابطهای، ابزاری و ساختاری. رویکرد رابطهایرویکردی کشفی است و ارتباط میان چند رشته علمی را کشف و شبکه و پودمانی مفهومی را ایجاد میکند و رویکردی درونی بین رشتهها محسوب میشود.رویکرد ابزاری رویکردی روشی است و قراردادن رشتههای علمی در خدمت حل مسئله. رویکرد ساختاری رویکردی ادغامی است از طریق اصلاح چارچوبهای روشی و نظری و رسیدن به چارچوبی منسجم و ترکیبی میان نظر و عمل برای پیوند میان رشتههای علمی.
۶٫ مطالعات میانرشتهای در عمل
هدف اصلی در مطالعات میانرشتهای حل مشکل، محصولمحوری و عرضه محصول است. برای حصول به این هدف، نخستین گام در تحقیقات میانرشتهای مختلف رسیدن به مفهوم مشترک ذهنی و واژگانی است. برای مثال، برداشتی که از «عدالت» وجود دارد در کسی که علوم سیاسی خوانده با کسی که جامعهشناسی خوانده است یکسان باشد.
دومین گام تشکیل حلقههای علمی و کندوکاو است که نیازمند محوری انسجامبخش خواهد بود تا برداشتهای مشترک از یک پدیده یا برداشتها متفاوت ولی همافزا شکل گیرد. محور انسجامبخش موضوعی است که سعی در حل آن داریم.
گام سوم ارزیابی دستاوردهای حاصل از پژوهش است. گروهی با عنوان گروه کنترل یافتههای افراد را در حلقههای کندوکاو علمی بررسی و ارزیابی میکنند.
ویژگی مطالعات میانرشتهای فعالیتی گروهی و ایجاد همافزایی میان استاد و دانشجوست. ممکن است استاد نیز به موضوع اشراف کامل نداشته باشد. مطالعات میانرشتهای بهجای پرسش درباره دانستهها، پرسشگری را تقویت میکند. هدف رسیدن به تفکر انتقادی و خلاق برای حل مسئله است.
پس از کسب این نتایج، به روش دلفی یا پرسشنامهای وارد مطالعه میدانی کار میشویم.
مطالب مشابه
دفعات مشاهده: 1105 بار |
دفعات چاپ: 267 بار |
دفعات ارسال به دیگران: 0 بار |
0 نظر