نشست «خاورمیانه و دوره دوم ریاست جمهوری دونالد ترامپ؛ ملاحظات برای جمهوری اسلامی ایران» برگزار شد.
| تاریخ ارسال: 1403/11/1 |
نشست «خاورمیانه و دوره دوم ریاست جمهوری دونالد ترامپ؛ ملاحظات برای جمهوری اسلامی ایران» برگزار شد.
پنجمین نشست از سلسله نشست های راهبردی با عنوان «خاورمیانه و دوره دوم ریاست جمهوری دونالد ترامپ؛ ملاحظات برای جمهوری اسلامی ایران» با همکاری انجمن ایرانی مطالعات جهان در روز سه شنبه ۲۰آذر ۱۴۰۳به مدیریت دکتر ماندانا سجادی برگزار شد. اولین سخنران این نشست، صباح زنگنه، سفیر اسبق ایران در سازمان همکاری اسلامی بود. او در ابتدای سخنرانی خود به بحرانهایی نظیر اوکراین که تنش بزرگی در اروپا به حساب میآید، خروج آمریکا از افغانستان، درگیریهای احزاب در عراق، حمله اسرائیل به لبنان، حمله نیروهای شام به سوریه اشاره کرد و گفت: جریانهایی فراتر از این بحرانها تغییرات در ساختار نظم جهانی را شکل می دهند به گونه ای که با وقوع آنها تک تک کشورها در فکر حفظ جایگاه خود هستند. مثلا ترکیه با بهره برداری از فضای تحولات بین الملل در سوریه خودنمایی کرد. در عربستان، چین، و روسیه نیز فرصت طلبی دیده شد. به بیان وی از جمله اقدامات ترامپ این بود که مشاوران خود را از میان یهودیان و صهیونیستها یا نیروهای کنسرواتیو آمریکا انتخاب کرد و قبل از ورود به کاخ سفید سعی داشت دیگران را خلع سلاح کند. انتخاب افراد تندرو برای وزارت خارجه، دفاع و مشاور امنیت ملی، درخواست توقف جنگ در جهان، دیدار ایلان ماسک با سفیر ایران در سازمان ملل متحد، محاسبه فضای افکار عمومی خاورمیانه که مستعد جنگهای شناختی و روانشناختی هستند نیز از دیگر اقدامات ترامپ بود. او افزود: ترامپ با اقدام به چنین عملیاتهایی سعی میکند به وسیله نیروهای امنیتی در مناطق خاورمیانه نظیر سوریه، عراق، و یمن هرج و مرج ایجاد کند. ترامپ به دنبال جنگ نیست. ولی به دنبال کسب منافع سیاسی و استراتژیک و همچنین ایجاد مانع در برابر نفوذ چین در خاورمیانه است. تضمین امنیت و افزایش سرزمینهای اشغالی اسرائیل از دیگر اهداف ترامپ است. زنگنه در پایان تاکید کرد: اولویت ترامپ از این عملیاتها کسب منافع اقتصادی است. اگر منافع اقتصادی در ایران حاصل شود، روابط تغییر خواهد کرد. دکتر هادی برهانی، استاد دانشگاه تهران، سخنران بعدی این نشست بود. وی در ابتدا به خدمات بی سابقه ترامپ به اسرائیل در دوره اول ریاست جمهوری اشاره کرد. نظیر انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس، به رسمیت شناختن جولان اشغالی برای اسرائیل که متعلق به سوریه است، عقب نشینی از راه حل دو دولتی و تحکیم پیمان ابراهیم که پیرو آن امارات، بحرین، مراکش، و سودان با فشار ترامپ اسرائیل را به رسمیت شناختند. در حالی که در طول این ۶۰سال در بین کشورهای عربی فقط مصر و اردن اسرائیل را به رسمیت شناخته بودند. او حمایت ترامپ از اسرائیل در دوره دوم را هم مورد انتظار دانست و درباره سیاست وی در قبال ایران گفت: در دوره اول عملکرد ترامپ در قبال ایران خروج از برجام، ترور شهید سلیمانی، وضع تحریمهای شدید، و تحت فشار قرار دادن اقتصاد ایران بود. در دوره دوم هم پیش بینی میشود به موضع ایران ستیزی خود ادامه دهد و تحریم های اقتصادی و فشار بر ایران برای توافق تشدید شود. سپس افزود: آمریکا در این توافق و مذاکرات با ایران تلاش خواهد کرد که وقوع همه بحرانهای اخیر خاورمیانه را به ایران نسبت دهد و اینطور وانمود کند که با مذاکره خود با ایران به بحرانها پایان داده است. ضربه ۷اکتبر به اسرائیل خیلی شدید بود و اسرائیل در حال انتقام گیری است و اصل مشکل را ایران میداند. این کشور پس از سوریه و لبنان به فکر سرنگونی و تهدید ایران خواهد بود. دوری ایران از اسرائیل به لحاظ جغرافیایی باعث میشود درگیری با آن برای اسرائیل پرهزینه باشد لذا ترجیح میدهد آمریکا به ویژه کشورهای غربی را با ایران درگیر نماید. نتانیاهو از آمدن ترامپ بسیار استقبال کرد چون ترامپ را موافق سیاستهای خود میداند. برهانی مواضع ایران در منطقه را به این صورت برشمرد: نابودی اسرائیل، حمایت از مقاومت غیرمسلحانه، اعلام جنگ با اسرائیل، یهودی ستیزی، عدم سازگاری با قطعنامههای بینالمللی. سپس ادامه داد: در مقابل اسرائیل ایران را به عملکرد خلاف منشور سازمان ملل و قطعنامههای آن متهم میکند. او این موضعگیری را برای ایران پرهزینه و شاید کم فایده قلمداد و پیش بینی کرد و گفت: ایران بر سر دوراهی قرار میگیرد که در صورت مذاکره با ترامپ به مسئله فلسطین و اسرائیل بپردازد یا خیر. چون ترامپ شخصیت معاملهگری دارد و میتوان امیدوار بود توافق حاصل شود. ایران در صورت توافق با در نظر گرفتن تامین منافع و عدم آسیب به آرمانهای فلسطین ناچار به تغییر مواضع خود در قبال فلسطین خواهد شد. او در پایان برای خروج ایران از انزوا پیشنهادهایی را ارائه داد: همکاری با کشورهای اسلامی و عربی حامی فلسطین برای رسیدن به موضع مشترک، تغییر موضع نابودی اسرائیل به تغییر رژیم در اسرائیل، موضعگیری ممتنع نسبت به راه حل دو دولت، به رسمیت شناختن فلسطین ولی عدم فعالیت در سطح بینالمللی برای احقاق حق فلسطینیان.
دکتر محمد سلطانی نژاد، استاد دانشگاه تهران، در سخنرانی خود ابتدا به سیاست خارجی ترامپ پرداخت و گفت: برخلاف دولت بایدن، ترامپ شعار زده و پیرو مبانی جدید است. آمریکاییها به این نتیجه رسیدند سیاست خارجی لیبرال مبتنی بر توسعه دیگر پاسخگو نبوده و باعث تنزل موقعیت جهانی آمریکا شده است. لیبرالها طبق اصول قبلی آمریکا پیش رفته و اصلاحات لازم را انجام میدهند. آنها معتقدند اگر در برخی زمینهها سرمایهگذاری غلطی انجام شده است باید این اشتباهات با حفظ یک سری مبانی بینالمللی به حداقل رسانده شود. ترامپ دکترین مشخصی در سیاست خارجی ندارد. رهبران کشورها به دنبال ارتباط با شخص ترامپ هستند. از الفاظ ترامپ میتوان فهمید قصد بر جای گذاشتن تصویر قدرتمندی از خود و آمریکا دارد. ترامپ معتقد است در صورت نیاز به خروج نیروهای خود از منطقه ابتدا باید قدرت خود را نشان داده و پس از ایجاد هراس کمرنگ شوند. ترامپ با ترور سردار سلیمانی نشان داد توان ضربه زدن دارد و ریسکپذیر است و در دیگران هم رعب ایجاد می کند. دکتر سلطانی نژاد دیپلماسی مرد دیوانه وی را هم تهدید و هم فرصت دانست و گفت: تهدید آن در خلق عادت و اعمال غیرمنتظره است. سپس در پایان اولویتهای ترامپ در منطقه را به این صورت برشمرد: ۱-حمایت از اسرائیل به لحاظ سیاسی و اقتصادی و نه نظامی. ۲- منافع اقتصادی و گسترش مراودات با کشورهای عربی و توسعه سرمایهگذاری این کشورها در آمریکا و فروش سلاح. ۳- مقابله با ایران. ۴- اجتناب از جنگ ولی ریاست در منطقه. ۵- عقب نشینی نیروهای آمریکا از ترکیه و عراق. ۶- فشار اقتصادی حداکثری بر ایران. ۷-استفاده از ابزار نظامی به عنوان پشتوانه دیپلماسی. سخنران پایانی نشست، محمد خواجویی، تحلیلگر روزنامه ایران در روزنامۀ الاخبار لبنان بود. او ابتدا به وقوع عجیب چند حادثه در سال جاری از جمله سقوط بالگرد رئیس جمهور ایران، انتخابات در ایران، ترور رهبر حماس در تهران، ترور دبیر حزب الله، پیروزی ترامپ، سقوط اسد و تحولات دیگر اشاره کرد. سپس ایران را در حال حرکت پرشتاب در دالان باریکی دانست و وقوع اتفاقات عجیب دیگر را متصور شد. وی قبل از آمدن ترامپ در دوره اول، امضای توافق هستهای را از نظر رقبای منطقهای نظیر اسرائیل برد بزرگی برای ایران دانست. همچنین، باز پسگیری حلب و روی کار آمدن دولت نزدیک به مقاومت در لبنان را هم اتفاق بزرگی برای ایران بیان کرد و گفت: در حالی که ایران احساس قدرت میکرد ترامپ در این وضعیت بر سر کار آمد. در سال ۲۰۲۵ترامپ هنگامی به ریاست جمهوری رسید که ایران در اوج ضعف و بحران در سیاست خارجی است. در دور اول ترامپ دو محور اساسی در سیاست منطقهای خود داشت: ۱- موضع توافق ابراهیم و تلاش برای عادیسازی حضور اسرائیل در منطقه ۲- فشار حداکثری علیه ایران. هر دوی آنها به علت وضعیت اعراب در منطقه و عدم شکلگیری دولت دوم ترامپ به صورت ناقص پیش رفت. بنا به پیش بینی وی در دوره دوم نیز این دو سیاست در دستور کار ترامپ قرار داشته باشد. او عملیات حماس علیه اسرائیل و عدم محاسبه دقیق آنها را فرصتی برای اسرائیل قلمداد کرد تا روند بهبود روابط با کشورهای عربی را تغییر دهد. سپس افزود: اسرائیل به تشکیلات حماس ضربه وارد کرد و در روزهای آتی منتظر تحولات دیگری در عراق، یمن، و ایران خواهیم بود. اقدامات تصاعدی نظامی نتانیاهو در منطقه با آمدن ترامپ تنزل پیدا خواهد کرد. فشار حداکثری اقتصادی بر ایران و فشار بر چین برای عدم خرید نفت از ایران دوباره شکل بگیرد. حمله به تاسیسات هستهای ایران در صورت عدم توافق شکل خواهد گرفت. او با اشاره به تنها ابزار فشار ایران در منطقه یعنی وضعیت غنیسازی هستهای و شاخصهای اقتصادی ایران گفت: ایران به لحاظ اقتصادی دیگر تاب آوری گذشته و توان سیاست فشار حداکثری را ندارد. به پیشنهاد وی بهتر است در حوزه سیاسی ایجاد روابط پایدار با کشورهای عربی، ایده سیاست خارجی متوازن، و مدیریت تقابل عزتمندان با اروپا به دستور کار سیاست خارجی ایران بازگردد. اتخاذ سیاست خارجی مسئولانه بر مبنای ارتباط نزدیک با دولتها، قطع رابطه با شبه نظامیان دولتی، و سامان دادن شبه نظامیانی که چالشی برای دولتهای کشور خود هستند نیز از دیگر راهکارها است. در پایان او با توجه به غفلت از توسعه در ایران پیشنهاد داد فارغ از شعارها با توجه به وضعیت دولت و حکومت، با واقفگرایی بیشتر در سیاست خارجی ایران این مراحل بسیار دشوار را بگذراند. همچنین وی گفت: حماس و لبنان فراتر از توان خود به تقابل پرداختند و داشتههای خود را نیز از دست دادند.