بخشهای اصلی
پیوندهای سریع
دریافت اطلاعات پایگاه
لطفاً نشاني پست الكترونيك خود را برای دريافت اطلاعات و اخبار پايگاه در كادر زير وارد كنيد.
آمار سایت
- كل کاربران ثبت شده: 1820 کاربر
- کاربران حاضر در وبگاه: 0 کاربر
- ميهمانان در حال بازديد: 96 کاربر
- تمام بازديدها: 4518414 بازدید
- بازديد 24 ساعت قبل: 3116 بازدید
نشست ««انتقال از فردیتگرایی به نوعگرایی؛ شخصیسازی به مثابۀ تئوری توطئه» برگزار شد
| تاریخ ارسال: 1401/4/4 |
چهل و هشتمین نشست کرسی یونسکو در فرهنگ و فضای مجازی؛ دو فضایی شدن جهان برگزار شد. چهل و هشتمین نشست کرسی یونسکو در فرهنگ و فضای مجازی؛ دو فضایی شدن جهان، در روز سهشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۱ به همت کرسی یونسکو در فرهنگ و فضای مجازی و با همکاری انجمن ایرانی مطالعات جهان برگزار شد با موضوع «انتقال از فردیتگرایی به نوعگرایی؛ شخصیسازی به مثابۀ تئوری توطئه» برگزار شد. سخنران این نشست، دکترای مطالعات ارتباطات و رسانههای نوین از دانشگاه وین و عضو کرسی یونسکو در فرهنگ و فضای مجازی دانشگاه تهران، دکتر ابراهیم محسنی آهویی، بود.
وی سخنرانی خود را با ذکر مقدمهای آغاز کرد و گفت: مطالعات رسانه، دیگر راجع به فراگیری دانش و مهارتهای رسانهای برای مقاصدی چون کشف حقیقت نیست. در عصر پسا حقیقت صورتهای متکثر نوحقیقت، حقیقت نرم، و حقیقت سبک برداشت کلاسیک از حقیقت به عنوان امر مطلق را ممکن کرده است. به عقیده وی این حوزه مطالعاتی اکنون بیش از همه نیاز به درک ساخت اجتماعی رسانه و تمامی مفاهیم زیر مجموعۀ آن است.
او شخصیسازی را اینطور تعریف کرد و ادامه داد: شخصیسازی امروزه به صورت مفهوم عام، جهانشمول و طبیعی در حوزه رسانه پیش فرض گرفته میشود. معادل رسانهای فردیتگرایی، شخصیسازی است. مهمترین مزیت رسانههای نوین شخصیسازی همه جوانب است. در مطالعات رسانه صرفاً نمیتوان به مهارتآموزی یا دانش رسانهای بسنده کنیم. بدون پرداختن به ساخت اجتماعی رسانه، فهم رسانه امکانپذیر نیست. وی در این فرصت به واکاوی دوگانه فردیتگرایی در برابر نوعگرایی پرداخت و گفت: رسانهها عملاً بر اساس شخصیسازی کار نمیکنند بلکه فعالیت آنها بر اساس نوعگرایی است. مثل همۀ مفاهیم ساخت نئولیبرالیسم، فردیتگرایی یک برساخت ایدئولوژیک است. او افزود: در حوزه رسانههای نوین شخصیسازی مطلقا کاربرد ندارد بلکه دلیل دیگری باعث بقا آن شده است. وی در اینباره به سه دلیل محوری اشاره کرد و گفت: محور اول این است که فردیتگرایی پتانسیل فوق العادهای برای تولید تئوریهای توطئه دارد. نظریه توطئه برای تولید شک و بدگمانی تولید میشود. سوء کارکرد دوم فردیتگرایی تظاهر به کارکرد تجاری آن است. و سومین و کم اهمیتترین خیالی بودن جهان رسانه است.
وی در توضیح کارکردهای فردیتگرایی گفت: این کارکردها به خوبی نشان میدهند که چرا این رویکرد علیرغم ناتوانی همچنان در مطالعات رسانه محوریت دارند. دو کارکرد اساسی این روایتها، سلب مسئولیت از سیستمها، پروراندن رویایی گزینشگری انسان و شکلدهی به نوعی اعتماد به نفس است. به بیان او از طریق این دو کارکرد شخصیسازی و فردیتگرایی عملاً آوردههای اقتصادی و سیاسی گستردهای برای نظام کنترل و نظام حکمرانی دارند و همینطور به دلیل خروجی رویای گزینشگری برای حوزه بازار دستیابی به تنوع بازار و در نتیجه توسعه ارزش افزوده تجاری برای سرمایهگذاران است.
او هدف نظامهای توتالیته و فاشیستی که فردیتگرا نیستند را همسانسازی تودهوار انسانها عنوان کرد و گفت: آنها ادعای فردیتزدایی دارند. مایِ فردیتگرا و شخصیساز و و دیگرانِ تودهساز و همسانساز در واقع یکی از محورهای اصلی داوری اخلاقی و زیباییشناسی در جهان است. گفته میشود فردیتگرایی سرشار از آزادی، اعتماد به نفس و خوداظهاری بوده و در مقابل همسانسازی منشأ شر است.
سپس در تشریح مفهوم کورپوریت مدیا گفت: همه رسانههای نوین، مبتنی بر صورتبندی کورپوریت مدیا فعالیت میکنند. کورپوریت مدیا عقل سلیم جهان را میسازد و مرجع حقیقت در عصر پسا حقیقت است. محصول کورپوریت مدیا مثل رسانههای کلاسیک، محتوا، مرز، خبر و اطلاعات نیست و هدف آن تولید انسان راضی است. مهمترین خصیصه آن این است که کل فضای اجتماعی را به فضای اطلاعات تبدیل میکند. چون هدف آن کنترل است و این کار را با مدیریت اطلاعات انجام میدهد. ایدئولوژی کورپوریت مدیا راست افراطی است. مخصوصاً نوع اعتدالگرایانه آن. مفهوم اعتدال در نظامهای سیاسی جهان متفاوت است. منظور از راست فراطی در سیاست و اقتصاد به نیروهایی گفته میشود که گرایش به بازار آزاد دارند.
محسنی آهویی در توصیف متاورس گفت: متاورس یک صورت آرمانی جهان شخصیسازی شده است. متاورس هیچ ارتباطی با جهان فیزیکی ندارد. هیچ اثری هم بر آن ندارد. متاورس راهبرد تجاری برای پیشگیری از سقوط ارزش فیسبوک و جلوگیری از رسواییهای سیاسی است که فیسبوک با آن مواجه شده بود.
وی در نتیجهگیری کوتاهی از سخنان خود گفت: رسانههای نوین بر اساس شخصیسازی فردیتگرایی کار نمیکنند و اگر هم کار کنند قادر به اثرگذاری نیستند. بلکه مطابق با ساخت کلی سیستم شناختی انسان عمل میکنند. تئوریهای توطئه منافع تجاری و برساخت و ساخت تخیلی جهان رسانهای، سه عامل اصلی بقای ادعای کارآمدی شخصیسازی رسانه هستند. وی خاطرنشان کرد مشتریان اصلی تئوریهای توطئه شخصیسازی سیاستمداران و بازار هستند چرا که تکهتکهشدن جامعه و بدگمانی توسعه نگرانی از طریق اشاعه تئوری توطئه منافع تجاری و سیاسی آنها را تأمین میکند.
وی در پایان ابراز امیدواری کرد این ارائه نقطه شروعی برای بازاندیشی در مفاهیمی باشد که فکر میکنیم اغلب اینها مفاهیم طبیعی هستند. بنابراین در جهان علم و به صورت خنثی و بیطرفانه تولید شدند یا ارزش اندیشیدن دارند.
وی سخنرانی خود را با ذکر مقدمهای آغاز کرد و گفت: مطالعات رسانه، دیگر راجع به فراگیری دانش و مهارتهای رسانهای برای مقاصدی چون کشف حقیقت نیست. در عصر پسا حقیقت صورتهای متکثر نوحقیقت، حقیقت نرم، و حقیقت سبک برداشت کلاسیک از حقیقت به عنوان امر مطلق را ممکن کرده است. به عقیده وی این حوزه مطالعاتی اکنون بیش از همه نیاز به درک ساخت اجتماعی رسانه و تمامی مفاهیم زیر مجموعۀ آن است.
او شخصیسازی را اینطور تعریف کرد و ادامه داد: شخصیسازی امروزه به صورت مفهوم عام، جهانشمول و طبیعی در حوزه رسانه پیش فرض گرفته میشود. معادل رسانهای فردیتگرایی، شخصیسازی است. مهمترین مزیت رسانههای نوین شخصیسازی همه جوانب است. در مطالعات رسانه صرفاً نمیتوان به مهارتآموزی یا دانش رسانهای بسنده کنیم. بدون پرداختن به ساخت اجتماعی رسانه، فهم رسانه امکانپذیر نیست. وی در این فرصت به واکاوی دوگانه فردیتگرایی در برابر نوعگرایی پرداخت و گفت: رسانهها عملاً بر اساس شخصیسازی کار نمیکنند بلکه فعالیت آنها بر اساس نوعگرایی است. مثل همۀ مفاهیم ساخت نئولیبرالیسم، فردیتگرایی یک برساخت ایدئولوژیک است. او افزود: در حوزه رسانههای نوین شخصیسازی مطلقا کاربرد ندارد بلکه دلیل دیگری باعث بقا آن شده است. وی در اینباره به سه دلیل محوری اشاره کرد و گفت: محور اول این است که فردیتگرایی پتانسیل فوق العادهای برای تولید تئوریهای توطئه دارد. نظریه توطئه برای تولید شک و بدگمانی تولید میشود. سوء کارکرد دوم فردیتگرایی تظاهر به کارکرد تجاری آن است. و سومین و کم اهمیتترین خیالی بودن جهان رسانه است.
وی در توضیح کارکردهای فردیتگرایی گفت: این کارکردها به خوبی نشان میدهند که چرا این رویکرد علیرغم ناتوانی همچنان در مطالعات رسانه محوریت دارند. دو کارکرد اساسی این روایتها، سلب مسئولیت از سیستمها، پروراندن رویایی گزینشگری انسان و شکلدهی به نوعی اعتماد به نفس است. به بیان او از طریق این دو کارکرد شخصیسازی و فردیتگرایی عملاً آوردههای اقتصادی و سیاسی گستردهای برای نظام کنترل و نظام حکمرانی دارند و همینطور به دلیل خروجی رویای گزینشگری برای حوزه بازار دستیابی به تنوع بازار و در نتیجه توسعه ارزش افزوده تجاری برای سرمایهگذاران است.
او هدف نظامهای توتالیته و فاشیستی که فردیتگرا نیستند را همسانسازی تودهوار انسانها عنوان کرد و گفت: آنها ادعای فردیتزدایی دارند. مایِ فردیتگرا و شخصیساز و و دیگرانِ تودهساز و همسانساز در واقع یکی از محورهای اصلی داوری اخلاقی و زیباییشناسی در جهان است. گفته میشود فردیتگرایی سرشار از آزادی، اعتماد به نفس و خوداظهاری بوده و در مقابل همسانسازی منشأ شر است.
سپس در تشریح مفهوم کورپوریت مدیا گفت: همه رسانههای نوین، مبتنی بر صورتبندی کورپوریت مدیا فعالیت میکنند. کورپوریت مدیا عقل سلیم جهان را میسازد و مرجع حقیقت در عصر پسا حقیقت است. محصول کورپوریت مدیا مثل رسانههای کلاسیک، محتوا، مرز، خبر و اطلاعات نیست و هدف آن تولید انسان راضی است. مهمترین خصیصه آن این است که کل فضای اجتماعی را به فضای اطلاعات تبدیل میکند. چون هدف آن کنترل است و این کار را با مدیریت اطلاعات انجام میدهد. ایدئولوژی کورپوریت مدیا راست افراطی است. مخصوصاً نوع اعتدالگرایانه آن. مفهوم اعتدال در نظامهای سیاسی جهان متفاوت است. منظور از راست فراطی در سیاست و اقتصاد به نیروهایی گفته میشود که گرایش به بازار آزاد دارند.
محسنی آهویی در توصیف متاورس گفت: متاورس یک صورت آرمانی جهان شخصیسازی شده است. متاورس هیچ ارتباطی با جهان فیزیکی ندارد. هیچ اثری هم بر آن ندارد. متاورس راهبرد تجاری برای پیشگیری از سقوط ارزش فیسبوک و جلوگیری از رسواییهای سیاسی است که فیسبوک با آن مواجه شده بود.
وی در نتیجهگیری کوتاهی از سخنان خود گفت: رسانههای نوین بر اساس شخصیسازی فردیتگرایی کار نمیکنند و اگر هم کار کنند قادر به اثرگذاری نیستند. بلکه مطابق با ساخت کلی سیستم شناختی انسان عمل میکنند. تئوریهای توطئه منافع تجاری و برساخت و ساخت تخیلی جهان رسانهای، سه عامل اصلی بقای ادعای کارآمدی شخصیسازی رسانه هستند. وی خاطرنشان کرد مشتریان اصلی تئوریهای توطئه شخصیسازی سیاستمداران و بازار هستند چرا که تکهتکهشدن جامعه و بدگمانی توسعه نگرانی از طریق اشاعه تئوری توطئه منافع تجاری و سیاسی آنها را تأمین میکند.
وی در پایان ابراز امیدواری کرد این ارائه نقطه شروعی برای بازاندیشی در مفاهیمی باشد که فکر میکنیم اغلب اینها مفاهیم طبیعی هستند. بنابراین در جهان علم و به صورت خنثی و بیطرفانه تولید شدند یا ارزش اندیشیدن دارند.
دفعات مشاهده: 12 بار | دفعات چاپ: 1 بار | دفعات ارسال به دیگران: 0 بار |
0 نظر
نشست صمیمانه استادان و دانشجویان زبان ژاپنی برگزار شد
| تاریخ ارسال: 1401/3/25 |
برنامه «تولد یکسالگی؛ دورهمی صمیمانه با زبانآموزان کلاس آنلاین زبان ژاپنی» برگزار شد.
برنامه «تولد یکسالگی؛ دورهمی صمیمانه با زبانآموزان کلاس آنلاین زبان ژاپنی» با هدف آشنایی بیشتر زبانآموزان پیشین دوره آموزش آنلاین زبان ژاپنی و نیز آشنایی مخاطبان جدید با دورهها و اساتید مربوطه، در آستانه اولین سالگرد شروع این دورهها، در روز چهارشنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۱ برگزار شد. برگزارکنندگان دورههای آموزش آنلاین برنامهای تدارک دیدند تا به صورت حضوری دوره آموزشی را معرفی و زمینه آشنایی بیشتر مخاطبین دوره با یکدیگر را فراهم کنند.
برنامه راس ساعت ۱۶:۳۰ آغاز شد و زهرا حسنی از مسئولین برگزاری دوره، ضمن معرفی خود و انجمن ایرانی دانشکده مطالعات جهان و نیز همکاران و مدرسین دوره گزارش مختصری درباره هدف و انگیزه طراحی و برگزاری این دورهها را ارائه داد و خلاصهای از مقررات کلاسها، معرفی منابع آموزشی، معرفی دورههای جاری و آتی و میزان استقبال زبانآموزان از این دورهها را ارائه داد. در ادامه جلیلی از دیگر مسئولین برگزاری دوره، نیز برای مهمانان برنامه صحبت کردند و در ادامه به معرفی خانم رقیه رهبریفرد از مدرسین دوره و شنیدن صحبتهای ایشان پرداختند.
همچنین با توجه به حضور آقای دکتر شعرباف، نایب رئیس انجمن مطالعات جهان، در بین مهمانان برنامه از ایشان دعوت شد تا چند دقیقهای به ایراد سخنرانی بپردازند. ایشان ضمن خوشامدگویی و تشکر از عوامل اجرایی دوره آموزش آنلاین زبان ژاپنی، معرفی کوتاهی از دوره و انجمن ایرانی دانشکده مطالعات جهان داشتند. از مهمانان (حدودا ۳۵ نفر) خواسته شد تا ضمن معرفی خود، به بیان هدف و انگیزه شرکت در کلاسها و نیز انتقادات و پیشنهادات بپردازند. نیمی از حضار زبانآموزان دوره بودند و نیمی دیگر به هدف آشنایی و احتمالا شرکت در کلاسهای دوره بعد به این مهمانی آمده بودند. از انتقادات مطرح شده از سوی دوستان، عدم روشن کردن دوربین برخی مدرسین و نیز دوستان زبانآموز بیان شد که از نظر دوستان باعث میشد کلاسها همانند کلاس آفلاین به نظر برسد و آن ارتباط گرم و پویا بین همکلاسیها شکل نگیرد. همچنین از برنامه ادوبی کانکت نقد شد و پیشنهاد دادند از پلتفرمهای دیگر مانند زوم استفاده شود. عدم استفاده از اساتید نیتیو ژاپنی هم مورد انتقاد بود که در اینباره میزبانان برنامه توضیح دادند که در دوره کرونا، به دلیل بازگشت اغلب ژاپنیها به کشور خود و عدم حضور آنها در ایران و نیز پایین بودن نرخ دستمزد اساتید این دوره، امکان استفاده از اساتید ژاپنی هنوز مقدور نیست. هر چند در دوره زمستانه یکی از دوستان ژاپنی (آقای میزوتانی) در کلاسهای سطح بالاتر دو جلسه حضور مجازی داشته و کلاس بصورت مکالمه آزاد به هدف تقویت مهارت شنیداری و مکالمه ژاپنی برگزار شده که این موضوع مورد توجه و استقبال دوستان قرار گرفت و مقرر شد در دورههای آتی نیز این همکاری ادامه داشته باشد. همچنین درخواست افزودن دوره آموزش کانجی و آمادگی برای آزمون بینالمللی زبان ژاپنی JLPT نیز مطرح شد که همه این موارد پیگیری خواهد شد.
بعد از اتمام صحبت میزبانان و مهمانان برنامه، بازی ژاپنی «داروما اتوشی» به دوستان معرفی شد و چند نفر داوطلب انجام بازی شدند ودر نهایت به ۵ نفر از برندگان بازی هدایای ژاپنی به رسم یادبود اهدا شد. در پایان برنامه با چای و قهوه و کیک تولد از مهمانان پذیرایی شد. همچنین در مجاورت میز میزبانان، میزی تدارک دیده شده بود که بر آن کتابهای مدارس ابتدایی و راهنمایی ژاپن و نیز برخی کتابهای ارزشمند به زبان ژاپنی و نیز آثار ترجمه شده ادبی ژاپن به فارسی (از نشر پرنده) و دو کتاب آموزش زبان ژاپنی به فارسی تالیف شده توسط مدرسین دوره (خانم رهبری فرد و خانم دکتر نوروزی) به نمایش گذاشته شد. برنامه بسیار مورد توجه شرکتکنندگان قرار گرفت و مهمانان درخواست تکرار برنامههای مشابه در آینده را داشتند.
دفعات مشاهده: 16 بار | دفعات چاپ: 1 بار | دفعات ارسال به دیگران: 0 بار |
0 نظر
همایش بینالمللی «بازنمود اپیدمیها در ادبیات و سینما» برگزار شد.
| تاریخ ارسال: 1401/3/8 |
بسمه تعالی
همایش بینالمللی «بازنمود اپیدمیها در ادبیات و سینما» در ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱ برگزار شد. همایش بینالمللی «بازنمود اپیدمیها در ادبیات و سینما» در ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱ به همت مرکز پژوهشی مطالعات کشورهای اسپانیاییزبان و با مشارکت انجمن ایرانی مطالعات جهان برگزار شد.
در مراسم افتتاحیه، دکتر محمد سمیعی، رئیس دانشکدۀ مطالعات جهان، پس از خوشامدگویی به حضار به زبانهای فارسی و انگلیسی گفت: در این همایش به تجربۀ همهگیری کرونا در جامعه کنونی و چگونگی بازنمایی و ماندگاری آن در ادبیات و سینما پرداخته شده است. وی در پاسخ به این سوال که چرا دانشکده مطالعات جهان به این موضوع پرداخته است توضیح داد: وقتی همهگیری در جهان اتفاق میافتد بشریت با آن درگیر میشود. دغدغۀ دانشکده مطالعات جهان هم پرداختن به مسائل جهانی است و به این ترتیب این موضوع در حیطه کارش قرار میگیرد. او تصریح کرد: دانشکدۀ مطالعات جهان در طول شیوع بیماری کرونا، ۱۵ نشست در اینباره به صورت بر خط برگزار کرده است. او رویکردهای این همایش را به این ترتیب برشمرد: ۱- به دلیل درگیری همه با این ویروس مشکلاتی چون کشتهشدن عزیزان چگونه جای خود را در ادبیات و سینما باز کرد. ۲- نگاه تاریخی به همهگیریها. او دربارۀ رویکرد دوم اضافه کرد: مثلاً بعد از جنگ جهانی اول شیوع آنفولانزای اسپانیایی از کرونا وحشتناکتر بود. در آن زمان به دلیل کندی سرعت تولید واکسن، ۱۰ درصد از جمعیت کشور در اثر قحطی، آنفولانزای اسپانیایی، و بیماریهای وبا و تیفوس ناشی از جنگ از بین رفتند. ۳- نگاه به همهگیری به عنوان تهدید جهانی و بشری. وی دربارۀ رویکرد سوم اظهار کرد: معمولاً تمدنها، ادیان و ایدئولوژیها برای ثبات و ماندگاری در جهت ترسیم آینده بشر تلاش میکنند. ولی اگر تمدنها در ترسیم آیندۀ بشر ناتوان شوند باعث نگرانی خواهد شد، زیرا در این صورت تمدنها قدرت سازندگی خود را از دست دادهاند.
وی پس از بیان رویکردهای همایش ادامه داد: تجربههای این نسل وقتی ارزشمند میشود که در ادبیات و هنر ثبت شود. زیرا در اثر برخورد با موارد مشابه میتوان از این تجربیات استفاده کرد. او ضمن اشاره به حمله هستهای آمریکا به ژاپن گفت: پس از آن واقعه نگاه جهانیان تیره و تار شده است. بسیاری بر این باورند که در آخر دنیا جنگ هستهای اتفاق میافتد. در بحران هستهای و زیست محیطی، بشر به دلیل دنبالکردن توسعه اقتصادی افسارگسیخته با دست خودش از بین میرود. این شرایط شوم آینده نامطلوبی را ترسیم کرده است و امروزه موضوع تحقیق پژوهشگران شده است.
او خاطر نشان کرد: تمدن ما در قرن ۲۱ برای بالندگی باید بتواند آیندۀ روشن یا همان یوتوپیا را رقم بزند. وی ادامه داد: یوتوپیا در قرن ۱۵ و ۱۶ وارد ادبیات فارسی و آرمانشهر معنا شده است. در ادبیات فعلی لغت دیگری به نام دیس یوتوپیا یعنی شوم شهر آمده است. یعنی آیندهای که تیره و تار است و بشر از این عامل وحشت دارد. در ادبیات و هنر که بازتاب فکر جمعی انسانها است، نگاه ناخوشایندی به آینده وجود دارد و نمیتواند آنها را به آینده روشن تبدیل کند.
وی در پایان تأکید کرد: دانشکده مطالعات جهان به صورت فعال از ابعاد مختلف اجتماعی فرهنگی و هنری به این مسائل مینگرد و سهم خود را در فهم و تحلیل آنچه پیش روی ماست محقق میکند.
دکتر مریم حقروستا، دبیر علمی همایش، سخنران بعدی مراسم افتتاحیه بود. او ضمن خوشآمدگویی به علاقمندان حوزه ادبیات و سینما به زبانهای فارسی و اسپانیایی و قدردانی از عوامل برگزاری همایش گفت: ادبیات و سینما همیشه ابزارهایی برای تفکر و تأمل در مورد گذشته، حال و آینده بوده است. اپیدمیها همواره یکی از دغدغههای بزرگ بشریت بوده و در مقاطعی از تاریخ، جهان را تحت تاثیر قرار میدهد. وی تأکید کرد: دنیا درگیر یکی از جدیترین بیماریهای همهگیر شده و شرایط سختی را تجربه میکند. دوران قرنطینه، توجه بیش از حد به اقدامات احتیاجی، رعایت پروتکلهای بهداشتی، زحمات کادر درمان و بسیاری شرایط دیگر با زندگی ما گره خورده و شرایط زندگی را تغییر داده است.
او ضمن اشاره به تاثیرات انکارناپذیر روحی و روانی آن بر تمامی جوانب زندگی در مورد تاثیرات بیماریهای همهگیر بر ادبیات و سینما تصریح کرد: اپیدمیها همیشه با فرهنگ و ادبیات و هنر ارتباط تنگاتنگ و پیوندی هزاران ساله دارند. شیوع بیماری همهگیر در طول تاریخ یکی از منابع الهام هنرمندان برای ماندگاری بوده است. برای مثال طاعون سیاه که در قرن ۱۴ میلادی رخ داد بعدها در آثار ادبی و هنری بازنمایی شده است. وی با بیان مثالی دیگر ادامه داد: یک نویسندۀ ایتالیایی هم در کتاب خود جامعه طاعونزده را به تصویر میکشد که برای مصون ماندن از بیماری به محلی پناه میبرند و صد داستان میآفرینند. به گفتۀ وی بیماری بر ژانرهای دیگری هم تاثیر داشته است به طوری که موسیقی درمانی شکل گرفت و مردم برای نجات و تسکین خود به موسیقیهای مذهبی پناه بردند. به عقیدۀ او در ادبیات فارسی به ندرت شاهد تأثیرپذیری از بیماریهای واگیردار هستیم و میتوان به تأثیر بیماریها بر شعر مشروطه اشاره کرد. حق روستا در پایان، ضمن قرائت شعری از اسماعیل شاهرودی که به نوعی از امید و پایان روزهای سیاهی و درد و رنج سخن میگوید و ابراز امیدواری برای روزهای خوش و پر انرژی پس از کرونا، مختصری نیز با اسپانیایی زبانها سخن گفت.
سخنران کلیدی مراسم افتتاحیه نشست، دکتر سعیدرضا عاملی، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی بود. وی پس از تشکر از مراکز و موسسات مشارکت کننده با محوریت مرکز مطالعات پژوهشی کشورهای اسپانیایی زبان با اشاره به موضوع همایش گفت: با مراجعه به تاریخ میتوان فهمید که تاریخ پرتلاطمی درخصوص اپیدمی وجود داشته و این تاریخ در بدو تولد سینما خودش را نشان داده است. سینما عرصه بازنمایی واقعیتها و بازنمایی ذهنیت ماست که همواره موضوع اختلال در فهم و اختلال در ظرفیت بازنماییهای فهم از واقعیت است. در واقع پرده سینما مربوط به توان فشرده کردن و متراکم کردن واقعیتها و ذهنیتها بر پرده تصویر است.
وی بازنمایی همهگیریها در ادبیات و سینما را به سه دسته تقسیم کرد و توضیح داد: بازنمایی نیتی شامل نظر و ایدئولوژی تهیه کننده، کارگردان و سازمانی است که آن را حمایت میکند و نوعی جانبداری در آن وجود دارد. بازنمایی انعکاسی، واقعیت را منعکس میکند. ولی گاهی در بازنمایی انعکاسی زاویه دوربین، موسیقی متن صحنه، و نوع دیالوگها و گفتگوها باعث میشود اختلالی در انعکاس به وجود آید. نوع دیگر بازنمایی که فهم دقیقتری دارد بازنمایی ساختاری است که بستگی به فهم زمانه دارد.
در بازنمایی کرونایی میتوانیم فهم دقیقتری از آن داشته باشیم چون مبتلا به کرونا شده و جامعه کرونازده را از نزدیک دیدهایم و حس دیگری برای ما دارد. پس ما با سینمای خاصی در این مورد روبهرو هستیم. مثلاً در فیلم «سرایت» اپیزود حاکم برفیلم این است که با کسی صحبت نکن با کسی تماس بدنی نداشته باش و از بقیه دوری کن و این بیانگر انزوای ناشی از ترس است.
به عقیده وی بیماریهای عفونی پدیده جدیدی نیستند و انتظار میرود با اقدامات پزشکی آنها را مهار کرد. او با اشاره به قدمت بیماریهای عفونی در روم شرقی در سال ۵۰۱ قبل از میلاد و کشتهشدن ۲۵ میلیون در واقعۀ مرگ سیاه و ۴۰۰ سال قبل از میلاد و شیوع طاعون در آتن گفت: سینمای بیماریهای همهگیر قدمتی صد ساله دارد. وی این سالها را به سه دوره تقسیم کرد و به شرح خصوصیات سینمای این دوران پرداخت و گفت: در بین سالهای ۱۹۱۰ تا ۱۹۳۰ نخستین فیلمهایی ساخته شدند که به بیماریهای عفونی یا اپیدمیها پرداختند. این فیلمها بر اخلاقیت متمرکز بوده و جنبه پندآموزی و آموزشی داشتند. در دهه ۱۹۲۰ اغلب فیلمهای آموزشی در این زمینه ساخته شد.
وی ادامه داد: فیلمهای ساخته شده بین سالهای ۱۹۳۰ تا ۱۹۸۰ جنبه سرگرمی داشتند این فیلمها بیشتر بر واکنشهای اجتماعی نسبت به بیماریهای واقعی همهگیر و یا سرگذشت پزشکان در طول اپیدمی پرداخته میشد که چطور در مواجهه با این بیماریها قهرمانانه اقدام میکنند و در این میان دولتها و مقامات به عنوان دشمن نشان داده شدند. او به ذکر چند نمونه از این فیلمها پرداخت و گفت: در این دوره یک تغییر سبک در فیلمهای اپیدمی مشاهده میکنیم و آن تغییر دیدگاه انسان به بیماریهای عفونی و پیروزی انسان و شکست بیماریهای عفونی است. بنا به اظهارات عاملی در دهههای ۱۹۸۰ تا ۲۰۲۰ فیلمهای زیادی دربارۀ اپیدمیها با تکیه بر مضامین اگزیستانسیالیستی و رابطه بین انسان و محیط طبیعی ساخته شد و فیلمهای دیگر به نقد سرمایهداری مدرن و نابرابری و جهانیشدن میپرداختند.
وی با نگاهی به مسیر تاریخی سینما در این زمینه گفت: هر چه به جلو میآییم جنبه تخیلی این فیلمها بیشتر میشود. از سال ۱۹۱۰ تا ۱۹۱۹ سینما، واقعگرا بوده و تلاش دارد تا واقعیت را منعکس کند. ولی از ۱۹۳۹ یعنی بعد از جنگ جهانی دوم مسیر سینمایی خیالی قویتر میشود و نیمی واقعگرایانه و نیمی خیالی هستند.
او در مورد خصوصیات و پیامدهای ژانرهای فیلمهای عفونی گفت: این فیلمها پنج خصوصیات دارد. به بیان وی ناشناخته بودن ویروس، شیوع و گستردگی سریع، افزایش نرخ مرگومیر و کاهش ارتباطات اجتماعی، ترس و اضطراب عمومی و عزم جدی مبارزه با بیماری با واکسن از آن جمله هستند.
وی خاطرنشان کرد: معمولاً در فیلمهای پاندمی، عامل ویروس از کشورهای توسعه نیافته آغاز میشود ولی در مورد کرونا اگرچه از چین شروع شد ولی در اروپا و آمریکا بیشتر بود. کرونا عامل کاهش پیوستگی افقی و مقصر دانستن دولت و ناکارآمدی دولت بود. اگرچه در بعضی از کشورها فرق داشت و اعتماد به دولت افزایش پیدا کرد. او ادامه داد: در فیلمهای کرونایی، قدردانی از جایگاه پرستاران و پزشکان و فداکاری نیروهای مردمی و بسیج به صورت گسترده شکل گرفت که به کمک نظام سلامت آمدند.
عاملی در مورد بازنماییهایی که در فیلمهای پاندمیک به تصویر کشیده شده است گفت: یکی از آنها بازنمایی پنهانکاری مسئولین و مقامات در دوره پاندمی است. دوم تنزل و سقوط اخلاقیات اجتماعی به عنوان دلیل اپیدمی، و سوم مقصّریابی است. بنا به اظهارات وی در فیلم «سرایت» بیماریها به خاطر ورود مهاجران و توریستها از کشورهای کمتر توسعهیافته به تصویر کشیده شد. به بیان وی مقاومت مردم فرودست برای بازگشت به جامعه یکی دیگر از بازنماییهایی است که در فیلمها به تصویر کشیده شده است. از همگسیختگی اجتماعی در برابر حفظ هنجارهای اجتماعی، سردرگمی، ترس و اضطراب، اعتماد در برابر بدگمانی و بیاعتمادی همبستگی در مقابل دشمن مشترک که معمولاً جبهه مردمی بزرگی به عنوان اجتماعی شکل میگیرد و واکنش مردم به نحوه برخورد بیماری است.
وی در جمعبندی سخنان خود گفت: سینمای تعهدآفرین تصویر ماندگار، امیدآفرینی نسبت به خروج از بیماری، و افول کلان روایتهای نجاتبخش مثل دولت قدرتمند و علم و فناوری پیشرفته در ذهن ایجاد میکند. وی نکته پنجم را به این صورت توضیح داد که کرونا ویروس جهانی است که همه مردم و بیشتر کشورهای پیشرفته را در برگرفت. در بین ۱۶ کشور که بیشترین ابتلا را داشتند کشورهای پیشرفته جهان در یک طرف قرار دارد و در کنار آنها کشورهایی نظیر هند و ایران در ردههای پایین تر قرار دارند.
او در پایان تأکید کرد: ما شاهد سینمای فراگیر رها شده از تبعیض اروپا محورانه و آمریکا مرکزی هستیم. اگر روایتگرهای کرونا گرفتار ژانرهای هالیوودگرایی نشوند و از آمریکا، قهرمانپروری دروغین نکرده و واقعیت را منعکس کنند این مرکزیتهای ساختگی از بین میرود. و نیز تأکید کرد: ما نیازمند بازمهندسی روش زندگی مطلوب هستیم. زندگی مطلوب با کشور مرکزی اتفاق نمیافتد. زندگی مطلوب با مدلهای حکمرانی محقق میشود که در آن همه کشورهای جهان و همه مردم جهان مهم باشند. بنابراین، سینما مسئولیت اجتماعی بزرگی به عهده دارد تا بتواند واقعیت را درست و واقعگرایانه بازنمایی کند و وارد دنیای تخیلگرایی، اروپا مرکزی و آمریکا مرکزی نشود.
در مراسم اختتامیه ابتدا دکتر فرانسیسکو مارکوس مارین کارشناس کنسولگری پژوهشهای کشورهای اروپایی و استاد دانشگاه تگزاس به ایراد سخنرانی پرداخت. سپس دکتر بهروز محمودی بختیاری، دبیر اجرایی همایش، گزارش کوتاهی دربارۀ کنفرانس بینالمللی بازنمایی اپیدمی در ادبیات و سینما ارائه داد. وی گفت: خانم دکتر حقروستا اندیشه شکلگیری این همایش را در خرداد ۱۴۰۰ مطرح کرده و با همکاری دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران مقدمات برگزاری آن آغاز شد.
او ادامه داد: با ثبت همایش در سامانههای ISC و سیویلیکا وجاهت علمی همایش تثبیت گردید و با همکاری دانشگاه سانتیاگو در اسپانیا کار به شکلی جدی ادامه یافت. در این همایش یک روزه که در ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ و ۱۷ می ۲۰۲۲، به شکل بر خط و با حضور ستاد همایش در محل دانشکده مطالعات جهان برگزار شد، ۸ نشست تخصصی با سخنرانانی از ۹ کشور ایران، هند، فرانسه، اسپانیا، آرژانتین، آمریکا، کوبا، مکزیک و برزیل در سه نشست فارسی، دو نشست انگلیسی و سه نشست اسپانیایی تشکیل شد و از میان ۴۲ چکیده برگزیده تعداد ۳۸ مقاله ارائه گردید. وی ابراز امیدواری کرد که مقالات برگزیدۀ این همایش در اسرع وقت توسط انتشارات دانشگاه تهران منتشر شود. و نیز تأکید کرد ویدئوی جلسۀ افتتاحیه و اختتامیۀ همایش در فضای آپارات بارگزاری خواهد شد و گواهینامۀ حضور سخنرانان ارجمند در طی دو هفتۀ آینده برای آنها ارسال میشود. وی در پایان از انجمن ایرانی مطالعات جهان، بنیاد سینمایی فارابی و دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران، حامیان این رخداد و دستاندرکاران همایش سپاسگزاری کرد.
در مراسم افتتاحیه، دکتر محمد سمیعی، رئیس دانشکدۀ مطالعات جهان، پس از خوشامدگویی به حضار به زبانهای فارسی و انگلیسی گفت: در این همایش به تجربۀ همهگیری کرونا در جامعه کنونی و چگونگی بازنمایی و ماندگاری آن در ادبیات و سینما پرداخته شده است. وی در پاسخ به این سوال که چرا دانشکده مطالعات جهان به این موضوع پرداخته است توضیح داد: وقتی همهگیری در جهان اتفاق میافتد بشریت با آن درگیر میشود. دغدغۀ دانشکده مطالعات جهان هم پرداختن به مسائل جهانی است و به این ترتیب این موضوع در حیطه کارش قرار میگیرد. او تصریح کرد: دانشکدۀ مطالعات جهان در طول شیوع بیماری کرونا، ۱۵ نشست در اینباره به صورت بر خط برگزار کرده است. او رویکردهای این همایش را به این ترتیب برشمرد: ۱- به دلیل درگیری همه با این ویروس مشکلاتی چون کشتهشدن عزیزان چگونه جای خود را در ادبیات و سینما باز کرد. ۲- نگاه تاریخی به همهگیریها. او دربارۀ رویکرد دوم اضافه کرد: مثلاً بعد از جنگ جهانی اول شیوع آنفولانزای اسپانیایی از کرونا وحشتناکتر بود. در آن زمان به دلیل کندی سرعت تولید واکسن، ۱۰ درصد از جمعیت کشور در اثر قحطی، آنفولانزای اسپانیایی، و بیماریهای وبا و تیفوس ناشی از جنگ از بین رفتند. ۳- نگاه به همهگیری به عنوان تهدید جهانی و بشری. وی دربارۀ رویکرد سوم اظهار کرد: معمولاً تمدنها، ادیان و ایدئولوژیها برای ثبات و ماندگاری در جهت ترسیم آینده بشر تلاش میکنند. ولی اگر تمدنها در ترسیم آیندۀ بشر ناتوان شوند باعث نگرانی خواهد شد، زیرا در این صورت تمدنها قدرت سازندگی خود را از دست دادهاند.
وی پس از بیان رویکردهای همایش ادامه داد: تجربههای این نسل وقتی ارزشمند میشود که در ادبیات و هنر ثبت شود. زیرا در اثر برخورد با موارد مشابه میتوان از این تجربیات استفاده کرد. او ضمن اشاره به حمله هستهای آمریکا به ژاپن گفت: پس از آن واقعه نگاه جهانیان تیره و تار شده است. بسیاری بر این باورند که در آخر دنیا جنگ هستهای اتفاق میافتد. در بحران هستهای و زیست محیطی، بشر به دلیل دنبالکردن توسعه اقتصادی افسارگسیخته با دست خودش از بین میرود. این شرایط شوم آینده نامطلوبی را ترسیم کرده است و امروزه موضوع تحقیق پژوهشگران شده است.
او خاطر نشان کرد: تمدن ما در قرن ۲۱ برای بالندگی باید بتواند آیندۀ روشن یا همان یوتوپیا را رقم بزند. وی ادامه داد: یوتوپیا در قرن ۱۵ و ۱۶ وارد ادبیات فارسی و آرمانشهر معنا شده است. در ادبیات فعلی لغت دیگری به نام دیس یوتوپیا یعنی شوم شهر آمده است. یعنی آیندهای که تیره و تار است و بشر از این عامل وحشت دارد. در ادبیات و هنر که بازتاب فکر جمعی انسانها است، نگاه ناخوشایندی به آینده وجود دارد و نمیتواند آنها را به آینده روشن تبدیل کند.
وی در پایان تأکید کرد: دانشکده مطالعات جهان به صورت فعال از ابعاد مختلف اجتماعی فرهنگی و هنری به این مسائل مینگرد و سهم خود را در فهم و تحلیل آنچه پیش روی ماست محقق میکند.
دکتر مریم حقروستا، دبیر علمی همایش، سخنران بعدی مراسم افتتاحیه بود. او ضمن خوشآمدگویی به علاقمندان حوزه ادبیات و سینما به زبانهای فارسی و اسپانیایی و قدردانی از عوامل برگزاری همایش گفت: ادبیات و سینما همیشه ابزارهایی برای تفکر و تأمل در مورد گذشته، حال و آینده بوده است. اپیدمیها همواره یکی از دغدغههای بزرگ بشریت بوده و در مقاطعی از تاریخ، جهان را تحت تاثیر قرار میدهد. وی تأکید کرد: دنیا درگیر یکی از جدیترین بیماریهای همهگیر شده و شرایط سختی را تجربه میکند. دوران قرنطینه، توجه بیش از حد به اقدامات احتیاجی، رعایت پروتکلهای بهداشتی، زحمات کادر درمان و بسیاری شرایط دیگر با زندگی ما گره خورده و شرایط زندگی را تغییر داده است.
او ضمن اشاره به تاثیرات انکارناپذیر روحی و روانی آن بر تمامی جوانب زندگی در مورد تاثیرات بیماریهای همهگیر بر ادبیات و سینما تصریح کرد: اپیدمیها همیشه با فرهنگ و ادبیات و هنر ارتباط تنگاتنگ و پیوندی هزاران ساله دارند. شیوع بیماری همهگیر در طول تاریخ یکی از منابع الهام هنرمندان برای ماندگاری بوده است. برای مثال طاعون سیاه که در قرن ۱۴ میلادی رخ داد بعدها در آثار ادبی و هنری بازنمایی شده است. وی با بیان مثالی دیگر ادامه داد: یک نویسندۀ ایتالیایی هم در کتاب خود جامعه طاعونزده را به تصویر میکشد که برای مصون ماندن از بیماری به محلی پناه میبرند و صد داستان میآفرینند. به گفتۀ وی بیماری بر ژانرهای دیگری هم تاثیر داشته است به طوری که موسیقی درمانی شکل گرفت و مردم برای نجات و تسکین خود به موسیقیهای مذهبی پناه بردند. به عقیدۀ او در ادبیات فارسی به ندرت شاهد تأثیرپذیری از بیماریهای واگیردار هستیم و میتوان به تأثیر بیماریها بر شعر مشروطه اشاره کرد. حق روستا در پایان، ضمن قرائت شعری از اسماعیل شاهرودی که به نوعی از امید و پایان روزهای سیاهی و درد و رنج سخن میگوید و ابراز امیدواری برای روزهای خوش و پر انرژی پس از کرونا، مختصری نیز با اسپانیایی زبانها سخن گفت.
سخنران کلیدی مراسم افتتاحیه نشست، دکتر سعیدرضا عاملی، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی بود. وی پس از تشکر از مراکز و موسسات مشارکت کننده با محوریت مرکز مطالعات پژوهشی کشورهای اسپانیایی زبان با اشاره به موضوع همایش گفت: با مراجعه به تاریخ میتوان فهمید که تاریخ پرتلاطمی درخصوص اپیدمی وجود داشته و این تاریخ در بدو تولد سینما خودش را نشان داده است. سینما عرصه بازنمایی واقعیتها و بازنمایی ذهنیت ماست که همواره موضوع اختلال در فهم و اختلال در ظرفیت بازنماییهای فهم از واقعیت است. در واقع پرده سینما مربوط به توان فشرده کردن و متراکم کردن واقعیتها و ذهنیتها بر پرده تصویر است.
وی بازنمایی همهگیریها در ادبیات و سینما را به سه دسته تقسیم کرد و توضیح داد: بازنمایی نیتی شامل نظر و ایدئولوژی تهیه کننده، کارگردان و سازمانی است که آن را حمایت میکند و نوعی جانبداری در آن وجود دارد. بازنمایی انعکاسی، واقعیت را منعکس میکند. ولی گاهی در بازنمایی انعکاسی زاویه دوربین، موسیقی متن صحنه، و نوع دیالوگها و گفتگوها باعث میشود اختلالی در انعکاس به وجود آید. نوع دیگر بازنمایی که فهم دقیقتری دارد بازنمایی ساختاری است که بستگی به فهم زمانه دارد.
در بازنمایی کرونایی میتوانیم فهم دقیقتری از آن داشته باشیم چون مبتلا به کرونا شده و جامعه کرونازده را از نزدیک دیدهایم و حس دیگری برای ما دارد. پس ما با سینمای خاصی در این مورد روبهرو هستیم. مثلاً در فیلم «سرایت» اپیزود حاکم برفیلم این است که با کسی صحبت نکن با کسی تماس بدنی نداشته باش و از بقیه دوری کن و این بیانگر انزوای ناشی از ترس است.
به عقیده وی بیماریهای عفونی پدیده جدیدی نیستند و انتظار میرود با اقدامات پزشکی آنها را مهار کرد. او با اشاره به قدمت بیماریهای عفونی در روم شرقی در سال ۵۰۱ قبل از میلاد و کشتهشدن ۲۵ میلیون در واقعۀ مرگ سیاه و ۴۰۰ سال قبل از میلاد و شیوع طاعون در آتن گفت: سینمای بیماریهای همهگیر قدمتی صد ساله دارد. وی این سالها را به سه دوره تقسیم کرد و به شرح خصوصیات سینمای این دوران پرداخت و گفت: در بین سالهای ۱۹۱۰ تا ۱۹۳۰ نخستین فیلمهایی ساخته شدند که به بیماریهای عفونی یا اپیدمیها پرداختند. این فیلمها بر اخلاقیت متمرکز بوده و جنبه پندآموزی و آموزشی داشتند. در دهه ۱۹۲۰ اغلب فیلمهای آموزشی در این زمینه ساخته شد.
وی ادامه داد: فیلمهای ساخته شده بین سالهای ۱۹۳۰ تا ۱۹۸۰ جنبه سرگرمی داشتند این فیلمها بیشتر بر واکنشهای اجتماعی نسبت به بیماریهای واقعی همهگیر و یا سرگذشت پزشکان در طول اپیدمی پرداخته میشد که چطور در مواجهه با این بیماریها قهرمانانه اقدام میکنند و در این میان دولتها و مقامات به عنوان دشمن نشان داده شدند. او به ذکر چند نمونه از این فیلمها پرداخت و گفت: در این دوره یک تغییر سبک در فیلمهای اپیدمی مشاهده میکنیم و آن تغییر دیدگاه انسان به بیماریهای عفونی و پیروزی انسان و شکست بیماریهای عفونی است. بنا به اظهارات عاملی در دهههای ۱۹۸۰ تا ۲۰۲۰ فیلمهای زیادی دربارۀ اپیدمیها با تکیه بر مضامین اگزیستانسیالیستی و رابطه بین انسان و محیط طبیعی ساخته شد و فیلمهای دیگر به نقد سرمایهداری مدرن و نابرابری و جهانیشدن میپرداختند.
وی با نگاهی به مسیر تاریخی سینما در این زمینه گفت: هر چه به جلو میآییم جنبه تخیلی این فیلمها بیشتر میشود. از سال ۱۹۱۰ تا ۱۹۱۹ سینما، واقعگرا بوده و تلاش دارد تا واقعیت را منعکس کند. ولی از ۱۹۳۹ یعنی بعد از جنگ جهانی دوم مسیر سینمایی خیالی قویتر میشود و نیمی واقعگرایانه و نیمی خیالی هستند.
او در مورد خصوصیات و پیامدهای ژانرهای فیلمهای عفونی گفت: این فیلمها پنج خصوصیات دارد. به بیان وی ناشناخته بودن ویروس، شیوع و گستردگی سریع، افزایش نرخ مرگومیر و کاهش ارتباطات اجتماعی، ترس و اضطراب عمومی و عزم جدی مبارزه با بیماری با واکسن از آن جمله هستند.
وی خاطرنشان کرد: معمولاً در فیلمهای پاندمی، عامل ویروس از کشورهای توسعه نیافته آغاز میشود ولی در مورد کرونا اگرچه از چین شروع شد ولی در اروپا و آمریکا بیشتر بود. کرونا عامل کاهش پیوستگی افقی و مقصر دانستن دولت و ناکارآمدی دولت بود. اگرچه در بعضی از کشورها فرق داشت و اعتماد به دولت افزایش پیدا کرد. او ادامه داد: در فیلمهای کرونایی، قدردانی از جایگاه پرستاران و پزشکان و فداکاری نیروهای مردمی و بسیج به صورت گسترده شکل گرفت که به کمک نظام سلامت آمدند.
عاملی در مورد بازنماییهایی که در فیلمهای پاندمیک به تصویر کشیده شده است گفت: یکی از آنها بازنمایی پنهانکاری مسئولین و مقامات در دوره پاندمی است. دوم تنزل و سقوط اخلاقیات اجتماعی به عنوان دلیل اپیدمی، و سوم مقصّریابی است. بنا به اظهارات وی در فیلم «سرایت» بیماریها به خاطر ورود مهاجران و توریستها از کشورهای کمتر توسعهیافته به تصویر کشیده شد. به بیان وی مقاومت مردم فرودست برای بازگشت به جامعه یکی دیگر از بازنماییهایی است که در فیلمها به تصویر کشیده شده است. از همگسیختگی اجتماعی در برابر حفظ هنجارهای اجتماعی، سردرگمی، ترس و اضطراب، اعتماد در برابر بدگمانی و بیاعتمادی همبستگی در مقابل دشمن مشترک که معمولاً جبهه مردمی بزرگی به عنوان اجتماعی شکل میگیرد و واکنش مردم به نحوه برخورد بیماری است.
وی در جمعبندی سخنان خود گفت: سینمای تعهدآفرین تصویر ماندگار، امیدآفرینی نسبت به خروج از بیماری، و افول کلان روایتهای نجاتبخش مثل دولت قدرتمند و علم و فناوری پیشرفته در ذهن ایجاد میکند. وی نکته پنجم را به این صورت توضیح داد که کرونا ویروس جهانی است که همه مردم و بیشتر کشورهای پیشرفته را در برگرفت. در بین ۱۶ کشور که بیشترین ابتلا را داشتند کشورهای پیشرفته جهان در یک طرف قرار دارد و در کنار آنها کشورهایی نظیر هند و ایران در ردههای پایین تر قرار دارند.
او در پایان تأکید کرد: ما شاهد سینمای فراگیر رها شده از تبعیض اروپا محورانه و آمریکا مرکزی هستیم. اگر روایتگرهای کرونا گرفتار ژانرهای هالیوودگرایی نشوند و از آمریکا، قهرمانپروری دروغین نکرده و واقعیت را منعکس کنند این مرکزیتهای ساختگی از بین میرود. و نیز تأکید کرد: ما نیازمند بازمهندسی روش زندگی مطلوب هستیم. زندگی مطلوب با کشور مرکزی اتفاق نمیافتد. زندگی مطلوب با مدلهای حکمرانی محقق میشود که در آن همه کشورهای جهان و همه مردم جهان مهم باشند. بنابراین، سینما مسئولیت اجتماعی بزرگی به عهده دارد تا بتواند واقعیت را درست و واقعگرایانه بازنمایی کند و وارد دنیای تخیلگرایی، اروپا مرکزی و آمریکا مرکزی نشود.
در مراسم اختتامیه ابتدا دکتر فرانسیسکو مارکوس مارین کارشناس کنسولگری پژوهشهای کشورهای اروپایی و استاد دانشگاه تگزاس به ایراد سخنرانی پرداخت. سپس دکتر بهروز محمودی بختیاری، دبیر اجرایی همایش، گزارش کوتاهی دربارۀ کنفرانس بینالمللی بازنمایی اپیدمی در ادبیات و سینما ارائه داد. وی گفت: خانم دکتر حقروستا اندیشه شکلگیری این همایش را در خرداد ۱۴۰۰ مطرح کرده و با همکاری دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران مقدمات برگزاری آن آغاز شد.
او ادامه داد: با ثبت همایش در سامانههای ISC و سیویلیکا وجاهت علمی همایش تثبیت گردید و با همکاری دانشگاه سانتیاگو در اسپانیا کار به شکلی جدی ادامه یافت. در این همایش یک روزه که در ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ و ۱۷ می ۲۰۲۲، به شکل بر خط و با حضور ستاد همایش در محل دانشکده مطالعات جهان برگزار شد، ۸ نشست تخصصی با سخنرانانی از ۹ کشور ایران، هند، فرانسه، اسپانیا، آرژانتین، آمریکا، کوبا، مکزیک و برزیل در سه نشست فارسی، دو نشست انگلیسی و سه نشست اسپانیایی تشکیل شد و از میان ۴۲ چکیده برگزیده تعداد ۳۸ مقاله ارائه گردید. وی ابراز امیدواری کرد که مقالات برگزیدۀ این همایش در اسرع وقت توسط انتشارات دانشگاه تهران منتشر شود. و نیز تأکید کرد ویدئوی جلسۀ افتتاحیه و اختتامیۀ همایش در فضای آپارات بارگزاری خواهد شد و گواهینامۀ حضور سخنرانان ارجمند در طی دو هفتۀ آینده برای آنها ارسال میشود. وی در پایان از انجمن ایرانی مطالعات جهان، بنیاد سینمایی فارابی و دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران، حامیان این رخداد و دستاندرکاران همایش سپاسگزاری کرد.
دفعات مشاهده: 51 بار | دفعات چاپ: 5 بار | دفعات ارسال به دیگران: 0 بار |
0 نظر
نشست «مقدمهای بر سوگیریهای شناختی و نقش آن در ارزیابی نادرست در زندگی و پژوهش» برگزار شد
| تاریخ ارسال: 1401/2/21 |
باسمه تعالی
نشست «مقدمهای بر سوگیریهای شناختی و نقش آن در ارزیابی نادرست در زندگی و پژوهش» برگزار شد.

چهل و ششمین نشست کرسی یونسکو با موضوع «مقدمهای بر سوگیریهای شناختی و نقش آن در ارزیابی نادرست در زندگی و پژوهش»، روز سه شنبه ۲۰ اردیبهشت سال ۱۴۰۱ برگزار شد. سخنران این نشست دکتر شاهو صبار، عضو هیئت علمی گروه مطالعات ایران، دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران بود. وی به زبان ساده و ذکر مثالهایی که کمتر بعد پژوهشی و تحلیلی پیچیده دارند به توضیح این مسئله پرداخت و گفت: حتما تا به حال دیدهاید که فردی عملی را انجام میدهد که اگر از فرد دیگری سر بزند از نظرش نامطلوب است. در واقع بنا به توضیح او افراد در ارزیابیهای خود و دیگران از استانداردهای مختلفی پیروی میکنند. عملکرد موفق خود را ناشی از خردمندی و عملکرد ناموفق خود را به حساب شرایط، عدم اطلاع و شانس میداند. ولی در مورد دیگران عملکرد ناموفق را به حساب حماقت میگذارد.
وی تصریح کرد: روزانه دچار قضاوتهایی میشویم که شاید با عقل سلیم سازگار نباشد. سوگیریهای جمعی از جمله کارکردهای ذهن ما هستند و در عامیانهترین نگاه به زندگی با این مسئله درگیر هستیم. او تاکید کرد: در پژوهشهای اخیر توانستهایم آنها را کشف و تا حدی از آنها پرهیز کنیم. زیرا گاهی اثرات مخربی در بر دارند. این سوگیریها باعث فریب ما میشوند. زیرا آسانترین فرد برای فریب، خودتان هستید. دروغ گفتن به دیگران اصلا کار راحتی نیست ولی هرکس به خودش راحت دروغ میگوید.
او ادامه داد: ساختار ذهن ما به طوری است تا متناسب با بقای خود کمهزینهترین، پرسودترین و متناسبترین نتیجه را بگیرد. در واقع مغز اقتصاد شناختی دارد و نمیخواهد کمترین هزینهای برای تفکر صرف کند تا به نتیجه برسد. مغز انرژی ندارد تا همه چیز را تحلیل کند. پس آنها را ساده میکند. ولی گاهی هم باعث تصادف و خطر میشود. به اعتقاد وی، سوگیریها در برخی از ابعاد زندگی بیشتر و در برخی ابعاد کمتر موثر هستند. بنابراین تاکید کرد هنگام پژوهش، ازدواج، انتخاب شغل جدید و سرمایهگذاری خیلی باید مراقب سوگیریها بود. زیرا سوگیریهای شناختی ممکن است در تصمیمگیری ما نقش داشته باشند.
وی با اشاره به یکی از سوگیریهای شناختی یعنی سوگیری تایید یا اثبات بر این نکته تاکید کرد که این نوع سوگیری از اهمیت بالاتری برخوردار بوده و امکان خطا در آن بیشتر است. او در تعریف این نوع از سوگیری گفت: ما همیشه تمایل داریم شواهدی را در نظر بگیریم که باورهای پیشین ما را اثبات میکند و ترجیح میدهیم آنهایی را که اثبات نمیکند یا خلاف آن را ثابت میکند فراموش کنیم. وی در پایان سخنان خود به توضیح سوگیری بازماندگی پرداخت و گفت: این سوگیری نیز زیر مجموعه سوگیری انتخاب است و به ذکر مثالهایی در این زمینه پرداخت.
دفعات مشاهده: 128 بار | دفعات چاپ: 19 بار | دفعات ارسال به دیگران: 0 بار |
0 نظر
نشست «روان شناسی زرد در عصر شبکه های اجتماعی» برگزار شد
| تاریخ ارسال: 1400/12/29 |
باسمه تعالی
نشست «روان شناسی زرد در عصر شبکه های اجتماعی» برگزار شد. چهل و پنجمین نشست کرسی یونسکو در فرهنگ و فضای مجازی؛ دو فضایی شدن جهان، در روز ۲۱ اسفند ۱۴۰۰ برگزار شد. تنها سخنران این نشست، عضو هیئت علمی گروه ارتباطات دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، دکتر احسان شاه قاسمی، بود.

وی سخنرانی خود با عنوان روانشناسی زرد در عصر شبکههای اجتماعی را با اشاره به ارتباطات سلامت آغاز کرد و گفت: ارتباطات سلامت مسئلهای مهم بوده و جنبههای بسیاری دارد. شرکتهایی وجود دارند که خدمات سلامت ارائه میکنند. پزشک با شنیدن نشانههای بیماری، دارو تجویز میکند. سپس درمان تلفنی شکل گرفت. بهطوری که بیمار میتواند با پزشک، حتی در کشوری دیگر، تماس بگیرد و پس از گفتن علائم بیماری خود، درمان شود. به موازات آن اتاقهای درمان تلفنی شکل گرفتند. تماسهای تلفنی ناشناس یاریگر افرادی بود که نمیخواستند روبروی پزشک بنشینند و از بیماری خود صحبت کنند.
سپس او با ورود به حوزه بحث اصلی خود در عصر فعلی یعنی عصر شبکههای اجتماعی گفت: عصر فعلی را میتوان عصر رنج هم نامگذاری کرد. زمانی من به زندگی در جهان پیش از مدرن علاقه داشته و کتابهای زیادی در این زمینه مطالعه میکردم. طی مطالعات خود به این نکته پی بردم قبل از قرن بیستم، آمریکاییها جزئیات باکیفیتی درباره زندگی مردم ایران قدیم نوشتهاند. در حالیکه مورخان ایرانی به آن توجه نکردهاند. وی تاکید کرد: مردم قدیمی اگرچه زحمت بسیاری میکشیدند ولی خوشبخت بودند. هنگام هتک حرمتها کسی خودکشی نمیکرد. ناامنی و گرسنگی و غیره مشکل همه بود. آنها رنج نمیکشیدند. به عقیده شاه قاسمی، در عصر فعلی اگرچه وجود مترو، تامین اجتماعی، و شبکههای اجتماعی ما را آسودهتر، عمر ما را بلندتر و گرسنگی و امنیت ما را حل کرده است ولی ما را خوشبخت نکردهاند.
به بیان وی امروزه در فضایی زندگی میکنیم که باید پول تولید کنیم. تحت فشار هستیم تا جوان و جذاب بمانیم. او تصریح کرد: این جذابیت، گفتمانهای دینی را هم درگیر خود کرده است. مدرنیسم منطقی دارد که آن چنان فراگیر است که همه اقشار را در بر میگیرد.
او در مقدمهای قبل از بیان تعریف روانشناسی زرد گفت: در عصر حاضر، ما در حال رنج کشیدن بوده و دائم به دنبال چیزی هستیم که ما را آرام کند. برای ایجاد آرامش هر چه از آگاهی پایینتری برخوردار باشیم بیشتر به سمت مواد مخدر و روانشناسی زرد کشیده میشویم. ما نیازمند شکل جدیدی از خدمات شبکههای اجتماعی شدهایم. بعضی خانوادهها از هم پاشیده شده و دیگر دوستی ندارند. وی تصریح کرد: امروزه وسیلهای به نام تلفن همراه قابلیتهای بسیاری در اختیار ما میگذارد. ولی بعضی درست استفاده نکرده و از آن کسب درآمد میکنند. مشاوره امروزه بسیار ارزشمند شده است. شبکههای اجتماعی به ما کمک کردهاند به جای مراجعه به یک مشاور، در جریانی از مشاورهها قرار بگیریم. و در آخر مشاور خوب را دنبال کنیم. ولی در اینجا مشکلی پیش میآید. این ما هستیم که با دنبال کردن پیج روانشناس زرد به او کمک میکنیم تا به روانشناس سلبریتی تبدیل شود. روانشناس زرد به روانشناسی گفته میشود که با گفتن مطالبی، قصد دارد مخاطبان خود را افزایش دهد.
وی ضمن اشاره به ویژگیهای روانشناسان زرد گفت: آنها از گفتن حرفهای تلخ پرهیز و کاربران زیادی را از این طریق جذب و کسب درآمد میکنند. ما تحت تاثیر محتویات آنها قرار میگیریم. یکی از کارهایی که روانشناسان زرد انجام میدهند این است که میگویند زندگی ما معمولی است. ما مثل خودت هستیم و به تو فخر نمیفروشیم. از کامنتها نیز میتوان متوجه شد که دنبالکنندگان نیز چنین هدفی را دنبال میکنند. آنها فقط به دلیل اینکه یک میلیون دنبالکننده دارند هزینههای کلانی برای مشاوره دریافت کرده و در همه مشکلات، مخاطب فرد را مقصر جلوه میدهند.
او ادامه داد: یکی از حوزههایی که روانشناسان زرد در آن موفق عمل کردند، حوزه کودک است. روانشناسان کودک اغلب فمینیست هستند. اگرچه راهکار میدهند ولی خود نمیتوانند از یک کودک نگهداری کنند. از جمله اینکه کودک را تنبیه نکنید؛ هنگام بوسیدن از او اجازه بگیرید؛ و به حریم خصوصی بچه ها احترام بگذارید. بنا به تاکید وی اگر چه گاهی محدودیتها برای کودکان سازنده است ولی نباید اجازه داد اینگونه روانشناسی، کودکان را از ما بگیرد و کودکان بر علیه ما اقداماتی انجام دهند.
شاه قاسمی در بیان یکی دیگر از آموزشهای روانشناسی زرد اظهار کرد: آنها به ما یاد میدهند چگونه جذاب باشیم. این حس در فرد به وجود میآید حالا که جذاب نیست پس باید رنج بکشد و ضررهایی بسیاری به افراد میرساند.
وی در بیان اینکه اینستاگرامی شدن جامعه، انفجاری در شهرت روانشناسان زرد ایجاد کرد گفت: به عقیده من فیلتر شدن تلگرام عملکرد اشتباهی بود. او در تفهیم نقطهنظر خود ادامه داد: وقتی میخواهیم مطلبی را بفهمیم ابتدا باید در ذهن تبدیل به مفاهیم شده و در آنجا ذخیره شود. کسی که با تلگرام کار میکند؛ یا رادیو گوش میدهد؛ و یا روزنامه میخواند ذهن او در حال ورزش است. برعکس کسی که تلویزیون میبیند و یا با اینستاگرام کار میکند مفاهیم در ذهنش تخیل و بعد ذخیره نمیشوند. زیرا آنها شبکههای تصویر پایه هستند.
او از دیگر تعلیمات روانشناسی زرد را خودشیفتگی عنوان کرد و گفت: اگرچه خودشیفتگی در حد طبیعی برای انسان سودمند است ولی وقتی از حد تعادل خارج شود، هم خود فرد آزار میبیند و هم دیگران را آزار میدهد. او در بیان چگونگی خودشیفته شدن کاربران گفت: روانشناسان زرد همیشه دیگری را مقصر ناکامیها و اشتباهات فرد معرفی میکنند. افرادی که کاربر این صفحات زرد هستند خصلت عذرخواهی و اقرار کردن را از دست میدهند. به عقیده وی نباید اجازه دهیم این روانشناسان زرد با دریافت پول این موهبتهای الهی را از ما بگیرند.
به اعتقاد وی مسئله دیگر، ایجاد مافیای روانشناسی و مافیای دامپزشکی در جامعه است. خودشیقتگی مردم را به سمت زندگی با حیوانات سوق میدهد. دیگر انسانی وجود ندارد که بتواند شما را تحمل کند. زوجها انتظارات عجیبی از هم دارند. روانشناسان زرد میگویند هیچ کس لیاقت تو را ندارد. باید با حیوانات زندگی کنی و به این ترتیب مافیای دامپزشکی را تقویت و درآمدهای کلانی به دست میآورند. به اعتقاد وی انسانپنداری سگ ها اشتباه است. زیرا دو زیرساخت ارتباطی همکاریگرانه و یاریگرانه در آنها وجود ندارد. آنها قدرت تصور ندارند ولی روانشناسان زرد به این نکته اشاره نمیکنند. چون درآمد آنها کاهش مییابد.
به بیان شاه قاسمی مسئله دیگری که روانشناسان زرد بر آن تاکید دارند بحث الهیات مادی و انرژی است. او گفت: اگر چه تعداد دینداران در حال کاهش است ولی دینداری یک نیاز ذاتی است. دینداران بیشتر عمر میکنند و روانشناسان زرد با موفقیت در این حوزه فعال هستند. در اینجا ما با الهیات مادی روبرو هستیم. او ادامه داد: مورد آخر تاثیرپذیری از آنها در جامعه، فساد است. به عقیده وی یکی از دلایل بالا رفتن حجم تبادل مواد مخدر و وقوع جرایم خشن در کشور وجود روانشناسان زرد است. این سلبریتیهای بیارزش مالیات نمیدهند در حالی که یک استاد دانشگاه ۳۰ درصد از درآمد خود را باید مالیات بدهد.
وی در پایان تاکید کرد: باید به مردم یاد داد آموزههای روانشناسان زرد درمان درد شما نیستند. دستگاههای حکومتی توان برخورد با آنها را ندارند. زیرا امکان وقوع شورش در میان پیروان آنها زیاد است. برخورد با این صنعت ترسناک است ولی تا زمانی که ساکت باشیم ما هم جزئی از این صنعت خواهیم بود.
دفعات مشاهده: 160 بار | دفعات چاپ: 29 بار | دفعات ارسال به دیگران: 0 بار |
0 نظر