نشست تخصصی «انتخابات پارلمان اروپا ۲۰۱۹؛ نتایج و پیامدها» در روز سهشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۸ در تالار حنانه دانشکده مطالعات جهان برگزار شد.
این نشست به همت مؤسسه مطالعات آمریکای شمالی و اروپا و همکاری گروه مطالعات اروپای دانشکده مطالعات جهان و مشارکت انجمن ایرانی مطالعات جهان، با هدف بررسی نتایج و پیامدهای انتخابات اخیر پارلمان اروپا در اروپا، آمریکا، خاورمیانه و ایران برگزار شد. اداره این نشست را دکتر هادی دولتآبادی، استادیار گروه مطالعات فرانسه دانشکده مطالعات جهان بر عهده داشت.
سخنرانان این نشست عبارت بودند از دکتر عباس احمدآخوندی، استادیار گروه بریتانیای دانشکده مطالعات جهان، دکتر ابراهیم متقی، استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، دکتر محمدرضا دهشیری، عضو هیئت علمی دانشکده روابط بینالملل و عضو وابسته دانشکده مطالعات جهان، دکتر مجید وحید، استادیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی و رئیس مرکز مطالعات سیاستگذاری عمومی دانشگاه تهران.
دکتر دولتآبادی، پس از نمایش کلیپی در خصوص معرفی پارلمان اروپا و درصد آرای هر کشور اروپایی در آن و نمایش میزان مشارکت و نتایج انتخابات اخیر در ۲۰۱۹، این انتخابات را از جنبههای مختلف متنوع و منحصربهفرد خواند، از جمله تاریخ برگزاری آن؛ امکان رأیگیری بهصورت سیستم باز، بسته و قابلانتقال؛ و ویژگیهای سنی و متنوع رأیدهندگان. وی از جمله نتایج این انتخابات را چنین برشمرد و پس از آن نشست را به سخنرانان واگذار کرد: بیشترین میزان رأی به حزب خروج از اتحادیه اروپا (برکزیت) تعلق داشت، آن هم درست پس از استعفای ترزا می از نخستوزیری انگلستان، افزایش راست افراطی، و دوئل مجدد امانوئل مکرون و مارین لوپن در فرانسه با رویکرد تأکید بر مسائل ملی فرانسه.
دکتر آخوندی، نخستین سخنران نشست تخصصی «انتخابات پارلمان اروپا ۲۰۱۹؛ نتایج و پیامدها»، در پنج محور به تحلیل این انتخابات پرداخت. وی در بخش نخست به بررسی رویکرد همواره دوگانه انگلستان با اتحادیه اروپا پرداخت که معروفترین آن سخنرانی چرچیل در ۱۹ سپتامبر ۱۹۴۶ در زوریخ بود که برای نخستینبار «ایالات متحده اروپا» و تشکیل بازار مشترک اروپایی را مطرح کرد. وی به جمله بسیار مشهور چرچیل در این باره اشاره کرد: «ما با اروپا هستیم ولی جزئی از آن نیستیم.» انتخابات اخیر نیز تحت تأثیر خروج انگلستان از اتحادیه اروپا و در سایه استعفای می تحقق یافته است. وی سیاست انگلستان در اتحادیه را کنترل روسیه و در همکاری با آمریکا خواند و بر نقش مهم انگلستان در اروپا در مراودات با آمریکا تأکید کرد. انگلستان در سیاست اخیر خود مبنی بر خروج از اتحادیه، حس مستثنیبودن انگلستان بهعنوان بازیگری جهانی نه صرفاً اروپایی، قدرتبخشیدن به نقش انگلستان در مقابل فرانسه و آلمان، و نقش کمرنگ اتحادیه اروپا در حفظ امنیت انگلستان را دنبال میکند. وی رویکرد بازگشت به شرایط جهانی پس از جنگ جهانی دوم را رویکرد غالب سیاست انگلستان دانست که وقایع در حال وقوع نشان از ارزیابی نادرست انگلستان از شرایط موجود دارد. دکتر آخوندی از جمله علل آن را ظهور چین و استحکام اتحادیه اروپا خواند. اروپاییان مستقل از ناتو، بهدنبال سیستم دفاعی برای خود هستند ولی انگلستان سعی در جلوگیری از وقوع آن و حفظ ناتو دارد. دکتر آخوندی افزود: «نتایج این انتخابات نشان از تغییر دنیا دارد و برای خروج از اتحادیه قید و شرطهایی مطرح است و لذا خروج انگلستان از اتحادیه به این سادگیها نخواهد بود.» وی وضعیت را همچنان نامشخص و با عدمقطعیت ارزیابی کرد که نیروهای رقیب و عمدتاً روسیه، سود خواهند بود.
دکتر آخوندی همچنین به مسائل آمریکا و ظهور پدیدهای به نام ترامپ و عدم قطعیتی اشاره کرد که در جهان در ارتباط با چین، روسیه، اتحادیه اروپا و خاورمیانه شکل داده است. وی وضعیت فعلی آمریکا را بازگشت به دوران میان جنگ جهانی اول و دوم خواند، از جمله اتحاد نیروهای بازار و نیروهای نظامی بر مبنای فروش اسلحه، عدمتعهد به کنوانسیونها، جمعآوری ثروت از جهان بدون تولید ثروت جدید، بالابردن دیوار تعرفه بازرگانی (۹۰۰ میلیارد دلار نرخ تعرفه با چین و انگلستان و تجارت آلومینیم و فولاد با اروپا)، تشویق انگلستان برای خروج از اتحادیه اروپا (اتحادیه اروپا برای ترامپ رقیب تجاری است نه متحد استراتژیک)، و تضعیف ناتو در برابر سیاست چین در تقویت ناتو. وی این رویکرد و سیاستهای آمریکا و تقویت نیروهای افراطگر را در نتایج انتخابات پارلمان مهم خواند.
دکتر آخوندی رفتار روسیه را با توجه به تحکیم سیاسی آن، بسیار در خور توجه، پیچیده و مهم خواند که تا کنون برنده اصلی تمامی اتفاقات در این کوتاهمدت بوده است. وی ناتو، خروج انگلستان از اتحادیه اروپا و تضعیف این اتحادیه و حمایت از کشورهای بالتیک را به نفع روسیه ارزیابی نکرد. روسیه با نوع مداخله خود در انتخابات آمریکا و نوع مراودات خود با ترامپ، شکست اجماع در آمریکا و برقراری جریانهای افراطی را در آمریکا و اروپا و در منطقه دنبال کرد. همچنین، با ارتباطات پشت پرده خود با آمریکا، اسرائیل، اروپا و چین به عنصری بدل شده است که همهجا حاضر ولی در ظاهر غایب است و افزود: «ظاهراً اکنون روسیه است که در جایگاه چرچیل نشسته و با کارتهای دیگران از جمله آمریکا، اسرائیل، کشورهای عربی، چین و همه همزمان بازی میکند.»
درک سیاست احزاب نوظهور و خواست رأیدهندگان دیگر بخش سخنان این استاد گروه مطالعات اروپا بود. وی نتایج انتخابات را نشانهای از بروز تحولی دانست که افراطگرایان- راست و ملیگرایان و سبزها- را تقویت کرده است، گرچه میانهروها همچنان اکثریت را دارایند. وی از جمله کشورهای مهم در این انتخابات را انگلستان، فرانسه و آلمان خواند که انگلستان با پیشتازی حزب موافق با خروج از اتحادیه ولی بدون اکثریت همچنان در نوعی سردرگمی است؛ در فرانسه راستافراطی از مکرون پیشیگرفته است؛ و حزب ملیگرای آلمان جلوست، اما حزب مرکل همچنان اکثریت را دارد. در ایتالیا حزب دست راستی با ۳۰ درصد آرا و ۱۹ کرسی و در هلند حزب چپ از دیگر کشورهای مهم در اتحادیه اروپاست. به بیان این استاد مطالعات اروپا، گرچه گروههای افراطی توانستهاند ظهور و بروز خوبی در این انتخابات داشته باشند، اتحادیه اروپا همچنان توانسته قدرت و جایگاه خود را حفظ کند. با این حال احتمال تحولات و وقوع مسائل پیشبینینشده بر قوت خود باقی است.
دکتر آخوندی، در نهایت به تأثیر این انتخابات بر امنیت ایران پرداخت. وی شعارهای افراطگرایان را به نفع آمریکا، اسرائیل، مهاجرت و ملیگرایی خواند که با منافع ملی ایران در مغایرت جدی است. لذا، رشد افراطیگری را به ضرر ایران دانست و راهبرد ملی ایران را هوشیاری در این باره خواند و افزود: « شکستن اتحادیه اروپا خبر خرسندکنندهای برای منافع ملی ایران نیست. ما باید طرفدار آرامش باشیم و خودمان هم نباید برنامههای افراطیگری داشته باشیم. باید بهدنبال حفظ برجام و دفاع از برجام باشیم. منافع ملی ایران در گرو جهانی آرام است نه متشنج.»
دکتر متقی، دومین سخنران نشست تخصصی «انتخابات پارلمان اروپا ۲۰۱۹؛ نتایج و پیامدها»، با نگاهی متفاوت از دیگر سخنرانان، سعی در بررسی هویت در اتحادیه اروپا و نقش مهمتر دولتها در برابر اتحادیه کرد. به باور وی در رویکرد رئالسیتی آنچه اصالت دارد و میتواند نیرویی تأثیرگذار و عامل شکلدهنده جنگ و صلح و همکاریها باشد دولتهایند تا اتحادیههای کمخاصیتی مانند اتحادیه اروپا. وی اتحادیه اروپا را بخش فانتزی سنتهای اروپایی دانست. پس از کنفرانس وین، مترنیخ تلاش کرد نوعی یکپارچگی را در اروپا دنبال کند که بهشکلگیری اتحادیه مقدس در سال ۱۸۱۹ انجامید. این نگاه با نگاه انگلیس در تعارض است که همواره خواستار نقش متوازنکننده بوده است. گرایش به اتحادیهها عموماً خواست مجامعی است که بهدنبال حفظ شرایط موجودند، این در حالی است که وضعیت کشورها و مجامع جهانی و حتی نظام بینالملل نشان از شکلگیری نوعی تحول و تغییر دارد. وی افزود: «ما در نگرش هنجاری به تحولات جهانی ضعف داشتهایم. این سنت در قرن ۱۹ نیز وجود داشت، اما نتوانست مانع جنگ کشورهای اروپایی شود.» وی بهعنوان شاهد مثال به بحران و انقلابهای اروپایی در ۱۸۴۸ اشاره کرد که سنتهای مترنیخی را برهم زد. موازنه قدرت در اروپا و نظام بینالملل در دو دوره دیده شد: در سال ۱۶۴۸ تا ۱۷۸۲ و در سال ۱۸۱۵ تا ۱۹۱۴٫ لذا، فرانسه توانست از ۱۸۴۸ تا دهه ۱۸۶۰ نقش مهمی ایفا کند. پس از بیسمارک توانست سنت موازنه قدرت را در اروپا تثبیت کند، گرچه برای فرانسویها خوشایند نبود و انگلیسیها نیز با آن هماهنگ نبودند.
دکتر متقی افزود در دوران پس از جنگ سرد و در ساختار دوقطبی، نوعی عقلانیت راهبردی میان بازیگران حاکم بود و قادر به مدیریت بحران بودند. پس از فروپاشی ساختار دوقطبی، در خاورمیانه، در درون روسیه و اقمار آن و در اروپا و آمریکا سنتهای گذشته با نوعی گریز از مرکز هویتی همراه شد.
آمریکاییان در اروپا، بعد از جنگ جهانی دوم، بهدنبال یکپارچگی اروپا بودند و در این دوران ساختاری، فضا برای بازتولید اتحادیه اروپا با توجه به نظریه کارکردگرایی و یافتن منافع و نقاط مشترک دنبال شد. بههمین دلیل نیز ترکیه با تمامی تلاشهای خود هنوز در اتحادیه اروپا پذیرفته نشده است. به باور این استاد روابط بینالملل، با وجود تمامی این اتفاقات، هویت مشترک اروپایی هنوز شکل نگرفته است و شکل نیز نخواهد گرفت. اروپا در حال نشاندادن واکنش به خود و نظام بینالملل و خاورمیانه است. اروپای شرقی احساس نوعی تمایز در اتحادیه دارد و لذا حضور ضعیفی داشته و بهدنبال اعتلاف در قالب دیگری است.
به گفته وی، اتحادیه اروپا بهعنوان یک نهاد باقی خواهد ماند، اما آنچه شکل میگیرد در دولتها خواهد بود. وی دوگانگی انگلستان و سخنرانی ترزا می و استعفای او که بیشباهت با سخنرانی جورج واشنگتن نبود و هر دو به کشور خود ابراز عشق کردند، بیانگر نوعی دوگانگی است میان عشق به کشور و انتظار از بیگانه نزدیک برای حفظ استقلال و امنیت کشور.
دکتر مقتی، در جمعبندی سخنان خود به چند نکته اشاره داشت. نخست آنکه سنتهای اروپایی موازنه قدرت، ایدئالیستی و کارکردگرایی است که در چارچوب اتحادیه اروپا خود را نشان داده است اما ساختار اروپا همچنان دولتمحور است. دوم آنکه اتحادیه اروپا بر پایه نظریه کارکردگرایی شکل گرفت تا بر منافع مشترک بیندیشد. هزینه این رویکرد برای مثال، برای فرانسه و آلمان مانند ایتالیا و یونان نیست. سوم آنکه تضعیف اتحادیه اروپا بهمعنای تضعیف نظم بینالملل نیست. اروپا بر سر دوراهی است؛ اینکه از دولت قوی عبور کند و به منطقه قوی برسد یا آنکه به منطقه قوی بیندیشد اما دولت قوی را حفظ کند. به باور وی این هنجارهای جدید ملیگرایی را تقویت کرده است و این فرایند در آمریکا، اروپا و خاورمیانه بهگونه اجتنابناپذیری با بحرانهای پرشدت همراه خواهد شد: جنگ در خاورمیانه و واگرایی در اروپا.
دکتر دهشیری، سومین سخنران نشست تخصصی «انتخابات پارلمان اروپا ۲۰۱۹؛ نتایج و پیامدها»، نخست به بررسی وضعیت کلی نتایج انتخابات پرداخت. حزب راست میانه از ۲۱۶ کرسی در سال ۲۰۱۴ به ۱۷۹ کرسی در ۲۰۱۹ رسیده است. حزب سوسیالدموکراتها ۱۵۲ کرسی در اختیار دارد. لذا، برای نخستین بار راست میانه و چپ میانه کرسی اکثریت را در پارلمان از دست دادهاند و ضرورتاً باید با حزب سوم یا چهارمی اعتلاف کنند. حزب سوم اتحاد مرکزگرای لیبرالها و دموکراتهای اروپاست، از جمله حزب ماکرون. رتبه چهارم با حزب سبز است با ۷۰ کرسی. بنابراین، آینده اروپا در گرو اعتلافی است که حزب راست میانه و چپ میانه- هر دو یا یکی- خواهند داشت. ممکن است تقسیم نقشها و مشاغل هم شکل گیرد.
دکتر دهشیری در ادامه سخنان خود، هشت نکته مهم را در این انتخابات برشمرد. نخست آنکه میزان مشارکت عمومی افزایش داشته است و این بهمعنای آن است که اتحادیه اروپا با زندگی شهروندی پیوند خورده است، بهویژه مواردی چون مهاجرت، مسائل اقتصادی و امنیتی و اقلیمی، تروریسم و تهدیدهای خارجی، و بحث خروج از اتحادیه اروپا.
دوم آنکه سیستم دو حزبی راست و چپ رو به افول است و اولویتهای دیگری در اروپا در حال شکلگیری است و آینده اروپا از طریق گروههای جدیدی رقم خواهد خورد.
سوم، مرکزگرایان در اتحادیه اروپا نقش مهمی خواهند یافت.
چهارم، پوپولیست و گروههای پوپولیستی رشد خواهد کرد گرچه به اکثریت نخواهد رسید.
پنجم، زیستبومشناسان و محیطزیستگرایان رشد کردهاند. اروپا هنوز مباحث اقلیمی و محیطزیستی را باید در دستور کار خود داشته باشد.
ششم، بازار اروپایی پیشبینیناپذیر و بازی پیچیده میان احزاب رقم خواهد خورد. بهدلیل ضعف اقتصادی در اتحادیه اروپا خطرهای ناشی از رکود در جنوب اروپا تهدیدی جدی است. اروپا نتوانسته است خود را در برابر بحران اقتصادی مصون سازد و چشمانداز اقتصادی اروپا مبهم خواهد بود.
هفتم، موقعیت لیبرالدموکراسی شکننده شده است. شکاف فرایند میان حکومت لیبرال و غیرلیبرال هنجارهای اروپایی را زیر سؤال برده است.
هشتم، آنچه تحت عنوان اروپا با دو سرعت مطرح بود، همچنان مطرح است؛ اروپایی مثل بلژیک و لوکزامبورگ تأکید بر محور همگرایی دارد؛ و اروپایی که شاهد کاهش آرا بوده است، بهخصوص در اروپای شرقی که بهدنبال همکاری با آمریکاست تا اروپا.
دکتر دهشیری در جمعبندی افزود: «آینده اروپا نه تضاد به اعتقاد لیبرالیستها خواهد بود و نه رویکردی. لذا، آینده اروپا بهنوعی تضادهمکاری خواهد بود؛ در عین همگرایی، دچار واگرایی است. فرایندهای سیاسی از رفتارها، ساختارها و بازیگران تأثیر میپذیرد. اگر روابط بینالملل را جمع ساختار، بافتار، کارگزار و فرایند بدانیم، این انتخابات نشان داد که فرایندهای سیاسی میتواند بر بافتارها و زمینههای اجتماعی و ساختار اروپایی، همچنین روی بازیگران تأثیر بگذارد و آینده اروپا را تحت تأثیر قراردهد. مفاهیمی چون ‘همکاری و انظباط مایه قدرت است’ دیگر معنای قبلی خود را از دست داده است.» به اعتقاد دکتر دهشیری با توجه به تضعیف اتحادیه اروپا و سخن از انحلال و فروپاشی اروپا از درون، رویکرد ایران بهجای چندجانبهگرایی، باید دوجانبهگرایی باشد. بر اتحادیه اروپا بهعنوان بازیگر نهایی و واحدی نباید حساب کرد، در عین آنکه باید به ساختار حقوقی آن توجه داشت.
دکتر وحید، چهارمین سخنران نشست تخصصی «انتخابات پارلمان اروپا ۲۰۱۹؛ نتایج و پیامدها»، نخست به تحلیل اوضاع فرانسه پرداخت. وی حضور ۵۱ درصدی فرانسویان را در این انتخابات جای شگفتی دانست در شرایطی که تا پیش از این فرانسویها چندان تمایلی به مشارکت در انتخابات از خود نشان نداده بودند. با قدرتگرفتن حزب ماری لوپن با کسب آرای ۳/۲۳ درصد، درخواست انحلال پارلمان، تغییر ساختار پارلمان از اکثریت مطلق به اکثریت نسبی، خاتمهبخشیدن به وضعیت دوگانگی در فرانسه و تغییر ساختار سیاسی آن، و فعالیتهای زیستبومشناسان و سبزها مطرح شده است. حزب راست و چپ فرانسه در حال نابودی جدی است. فرانسه از دو جهت، یکی مهاجران و دیگری اتحادیه اروپا تحت فشار است. لوپن به خروج از اتحادیه مایل است. به گفته وی از دیگر ویژگیهای فرانسه در این دوران میتوان به موارد زیر اشاره کرد: احزاب سنتی جایگاه جدی در فرانسه ندارد؛ حزب رئیسجمهور حزب اول نیست؛ و منظر سیاسی در فرانسه تغییر یافته است.
به باور این استاد علوم سیاسی، در اروپا چیز زیادی تغییر نکرده است و همچنان اکثریت قاطع با اتحادیه اروپاست. به باور وی اتحادیه اروپا همچنان اهمیت خود را حفظ خواهد کرد و قوانین اتحادیه اروپا بر قوانین کشورها مقدم است. در ساختار اتحادیه اروپا پارلمان چندان اهمیتی ندارد. شورای اروپا متشکل از سران دولتهاست که اهمیت دارد. بههمین دلیل نیز کشورهای کوچک اروپایی تمایلی به شرکت در انتخابات نشان نداند، چون حتی با دریافت تمامی کرسیها راه بهجایی نخواهند برد. رکن دوم اتحادیه، کمیسیون اروپاست. قوانین پارلمان در اصل در کمیسیون تهیه میشود. پارلمان نهادی مشورتی است و اهمیت شورا و کمیسیون را ندارد. از همین روست که افراد جدی و مهم کاندیدای پارلمان نمیشوند.
این نشست با پرسش حاضران و پاسخ سخنرانان به کار خود خاتمه داد.
آلبوم عکس های این نشست