انجمن ایرانی مطالعات جهان- اخبار انجمن 7
نشست «آشنایی با نویسندگان و ادبیات ترکیه» برگزار شد

حذف تصاویر و رنگ‌ها  | تاریخ ارسال: 1401/10/17 | 


نشست «آشنایی با ادبیات و نویسندگان ترکیه» برگزار شد. نشست «آشنایی با ادبیات و نویسندگان ترکیه» با سخنرانی جمال شاکار، نویسنده صاحب سبک ترکیه در روز ۸ آذر ۱۴۰۱ در دانشکده مطالعات جهان به صورت حضوری و مجازی برگزار شد. در ابتدای جلسه دکتر بهروز بیک بابایی استاد زبان و ادبیات ترکی و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی ضمن خیر مقدم، معرفی کوتاهی از ۴۰ سال فعالیت ادبی ، آثار و سبک ادبی آقای شاکار ارائه داد و ایشان را نویسنده ای صاحب سبک با دغدغه های اجتماعی معرفی کرد که کارهایش مورد توجه نخبگان و قشر تحصیل کرده جامعه در داخل و خارج ترکیه قرار گرفته است. دکتر بیک بابایی تاکید کرد که باید با ادبیات کلاسیک و مدرن اروپا آشنا بود تا بتوان آثار جمال شاکار رو فهمید و از آن لذت برد.
 
در ادامه آقای جمال شاکار ضمن تشکر و ابراز خوشحالی از حضور در دانشگاه تهران به عنوان با سابقه ترین دانشگاه ایران، معرفی کوتاهی از ادبیات معاصر و نویسندگان مطرح این دوره در کشور ترکیه پرداخت.
وی در آغاز بحث تاکید کرد که آثار ادبی فقط از ذهن نویسندگان خارج نمی شود بلکه مسائل اجتماعی نویسنده را شکل می دهد و راهنمایی می کند و چیزی که ادبیات خوانده می شود جدا از درگیری ها و مسائل اجتماعی نیست. به گفته او، پدیده تفکر مدرن یک پدیده جهانی است که در ترکیه، ایران، ژاپن، چین و غیره هم اتفاق افتاده است. مشکلات و فقر بعد از جنگ جهانی اول جامعه را به طور کلی تغییر داد. در قرن بیست و یکم ادبیات به سمت فردگرایی و مسائل فرد و مسائل ساده رفت و دیگر دنبال آرمانگرایی و تغییر دنیا نیست. به طور کلی، در قرن ۲۰ و۲۱ تحولات بسیاری در اندیشه و جهان بینی روشن فکران اتفاق افتاد و آن انتقال محوریت ارزش و تفکر از محوریت خدا به انسان محوری بود. محور ارزش ها انسان و شخص است و تنظیم اخلاق و ارزش ها بر اساس حقوق فردی و وظایف اجتماعی او، احترام به وجود و باورهای دیگر انسان ها و توجه به مسائل روحی و روانی فردی و این باور که من می توانم خودسازی کنم.
دکتر شاکار درباره ادبیات ترکیه گفت: در دوره تنظیمات (اواخر دوره امپراطوری عثمانی) نویسندگان به دنبال نجات کشور هستند چراکه عثمانی به سرعت در حال سقوط است. برای همین ادبیات آن دوره همراه با ادعاهای بزرگ برای چگونگی نجات جامعه و کشور است.
اما تجربه جنگ جهانی اول و سقوط امپراطوری عثمانی، فقر مردم و اشغال استانبول و جنگ های استقلال باعث تغییر سر تا پای جامعه ترکیه شد. بعد از این ما ادبیاتی ها از ادعا ها و آرمان های بزرگ دست می کشیم و به مسائل انسان های عامه و معمولی و مسائل جزیی آنها می پردازیم. این تغییر در داستان نویسی هم اتفاق افتاد و برای مثال داستان نویس هایی مانند سعید فایق به جای پرداختن به آرمان های بزرگی چون چگونه می توان دنیا و یا ترکیه را نجات داد، به داستان های زندگی افراد ساده و انسان های معمولی پرداختن و مسائل شخصی، روحی و روانی آنها روی آوردند.
در واقع، روشنفکری آرمان های بسیار بزرگی داشت که حتی برای «مرگ» هم می خواستند چاره ای پیدا کنند. اما دو جنگ جهانی باعث سقوط بسیاری از تزها و ایده های روشنفکری شد. بعد از مرگ ۶۰ میلیون انسان در اروپا و جهان و ویران شدن شهرها که در طول جنگ ها اتفاق افتاد، گویی دیگر معنایی وجود ندارد. در ادبیات و شعر در غرب، دوره شعرهای بی معنا (بدون بایدها و نبایدها) شروع شد، چرا که بحران معنا به وجود آمده بود. و این فلسفه و ادبیات انقدر قوی بود که ادبیات ترکیه و ایران را هم تحت تاثیر خود قرار داد. مثلا نماینده ادبیات بدون معنا در ایران صادق هدایت است که نماینده سبک ژان پل سارتر شناخته می شود.
در ادبیات مدرن و پست مدرن، نویسنده وضعیت احساسی خود را به جای توضیح و تفسیر طولانی، به صورت تصویری و تجسمی ارائه می کند. چرا که این دوره عصر سرعت است و حوصله توضیح و بحث های طولانی در انسان کمتر شده است.
در این دوران، شعر و ادبیات در ترکیه هم تجسمی (تصوری) شد و بیشتر به تصویر پرداخت تا معنا. همین شرایط در داستان نویسی هم اتفاق افتاد که داستان نویسی سفید گفته می شود و آن استفاده بیشتر از تجسم و تصویر بود. به جای توضیح و تفسیر طولانی در مورد یک شخص یا مکان، آن را موجز و کوتاه و تجسمی می نویسیم. مثلا امروز کتاب نویسندگانی مثل ویکتور هوگو را نمی توانید بخوانید، چراکه یک صحنه یا مکان را به تفصیل در ۱۰ صفحه توضیح می داد که این از حوصله انسان امروزی خارج است. ما در قرن بیستم سرعت بیشتری پیدا کرده‌ایم و در محیط اجتماعی سریع زندگی می کنیم.
این نویسنده برجسته ترکیه ای افزود: من در کتاب پنجره که خانم مائده پورصفایی آن را به فارسی ترجمه کرده اند، سعی کردم از تجسم استفاده کنم و یک نقد خوبی که به این کتاب شنیدم این بود که مانند سناریو نوشته شده است. در ترکیه هم گفته می شود که جمال شاکار یک زبان سینماتوگرافی دارد؛ چرا که از زبان تصوری استفاده می کنم به جای شرح و توضیح طولانی. برای مثال برای توضیح احساس تنهایی یک نویسنده قرن نوزدهم به این صورت می نوشت : قهرمان سرش را از پنجره بیرون آورده و نگاه می کند. در این شهر تهران که ۱۷ میلیون جمعیت داره کسی من رو نمی فهمه من چقدر تنها هستم و این تنهایی مرا خواهد کشت و و و ... "  در مقابل یک نویسنده تجسمی به این صورت می نویسد: قهرمان سرش رو به شیشه تکیه داده ومدتی به افق می نگره با سیگاری در دست. اگر بتوانید این تصور رو در ذهن خواننده ایجاد کنید او تنهایی شخصیت داستان رو حس خواهد کرد. البته نویسنده های مدرنی هم بودند که در این تصورسازی ناتوان بودند و کسی داستان های آنها رو نمی فهمید، پس توانایی و دقت در تصورسازی در ادبیات مدرن بسیار حیاتی هست. همچنان که خلاصه نویسی و حذف جملات زائد داستان رو صیقل می دهد اما زیاده روی در آن می تواند باعث عدم فهم داستان شود.از نویسندگان مطرح این دوره در ترکیه می توان از عمر سیف الدین، صباح الدین علی، محمود شوکت اسندال و سعید فایق نام برد که در واقع چهار ستون داستان نویسی مدرن ترکیه هستند.
دکتر شاکار در شرح سیر تاریخی-اجتماعی داستان نویسی در ترکیه در دهه های اخیر گفت: در دهه ۷۰ جامعه ترکیه به شدت سیاسی می شود که تحت تاثیر جنبش های دانشجویی فرانسه و جریان های چپ بود و همچون نقاط مختلف دنیا، در ترکیه نیز باعث به شدت سیاسی و قطبی شدن جامعه شد. هر روز در کوچه و خیابان ده ها انسان کشته می شدند و ادبیات هم در این دوره به سرعت سیاسی شد. در ۱۲ سپتامبر۱۹۸۰ کودتای نظامی در ترکیه به وقوع پیوست. من در آن زمان سال دوم دانشگاه بودم. کودتا باعث پایان یافتن هرج و مرج خیابانی شد، اما هم زمان مانند تانک از روی ادبیات و داستان گذر کرد و همه به زندان افتادیم و شکنجه ها گذراندیم و حتی اعدام ها صورت گرفت. بعد از این دوره یک دوره سکون و سکوت ترسناک در ادبیات اتفاق افتاد و همه به درون خلوت خود خزیدند. بعد از این دوره دیگر نویسنده ای نه جرئت و نه زبان گفتن این را داشت که من جامعه را نجات خواهم داد و یک دوره ادبیات و سینمای به شدت درون گرا و متمرکز روی مسائل شخصی و درونی و حتی بعضا غیر قابل درک و فهم شکل گرفت. در قرن ۲۱ و به خصوص در ترکیه بعد از سال ۲۰۱۰ در زمینه داستان و رمان وارد دوره ادبیات فانتزی شده است. از نویسنده های مطرح رمان در دوره مدرن و پست مدرن ترکیه می توان از اووز آتای نام برد. به گفته جمال شاکار، مخاطبین در دنیا، ترکیه و احتمالا در ایران هم رمان را بیشتر از داستان و شعر ترجیح می دهند، چرا که فهم و درک رمان راحت تر است و افراد با آن به سادگی ارتباط برقرار می کنند.
در پایان وی در توضیح مسائل و مشکلات روابط فرهنگی و ادبی بین ایران و ترکیه چنین یکی از این مشکلات را اینگونه برشمرد که که ما آثار یکدیگر را نه به صورت مستقیم بلکه از منابع انگلیسی و فرانسه مطالعه می کنیم. مثلا من آثار صادق هدایت را نه از کتاب اصلی که از ترجمه انگلیسی و فرانسه می خوانم و اینکه نگاه ما در ادبیات، فرهنگ و تمدن تماما به غرب هست.
این نشست با استقبال خوب علاقه مندان به ادبیات ترکیه و به عنوان نخستین جلسه از سلسله نشست های ترکیه شناسی انجمن در سال ۱۴۰۱ برگزار شد.
بیوگرافی جمال شاکار :
جمال شاکار متولد سال ۱۹۶۰ میلادی در ناحیه گونن در استان بالیک اسیر ترکیه در مجاورت دریای مرمره هست.
وی فارغ التحصیل از دانشکده علوم اقتصادی و اداری دانشگاه غازی آنکارا در ۱۹۸۳ است. او فعالیت ادبی خود را با داستان کوتاه "پیراهن سفید" که در سال ۱۹۸۲ منتشر شد آغاز کرد. برخی از داستان های ایشان مانند باغ پرتقال و پنجره به زبان های فارسی، آلبانیایی، کره ای و ترکی آذربایجانی ترجمه شده است. او برنده جایزه داستان نویسی اتحادیه نویسندگان ترکیه در سال ۱۹۹۹ شد و همچنین جوایزی را در سال های ۲۰۱۶ و ۲۰۱۹ از انجمن های ادبی معتبر ترکیه دریافت کرده است. از جمله آثار داستانی جمال شاکار این کتاب ها هستند : کسانی که می روند ۱۹۹۰ ، رویاهای جاده ۱۹۹۶ ، زمان صلح ۱۹۹۹ ، پنجره ۲۰۰۳ ، پرده خیال ۲۰۰۸ ، حکایت ۲۰۱۰ ، وقتی آب ها ... ۲۰۱۰ ، سیل و شن ۲۰۱۱ ، مرکب ۲۰۱۲ ، حروف بی صدا ۲۰۱۳ ، باغ های پرتقال ۲۰۱۴ ، مشکی ۲۰۱۶ ، اسمش لیلا باشد ۲۰۱۸ و شرم ۲۰۲۰

 
نگارش گزارش توسط: بهنام کریم زاده دانشجوی کارشناسی ارشد رشته مطالعات ترکیه
 
نشانی مطلب در وبگاه انجمن ایرانی مطالعات جهان:
http://iwsa.ir/find-1.1202.1103.fa.html
برگشت به اصل مطلب