نشست «چشمانداز روابط اروپا و آمریکا در دوره دوم ریاست جمهوری ترامپ» برگزار شد.
سومین نشست از سلسله نشست های راهبردی «چشمانداز روابط اروپا و آمریکا در دوره دوم ریاست جمهوری ترامپ» ۶ آذر ۱۴۰۳ به همت دانشکده مطالعات جهان، مرکز مطالعات اروپای شمالی و آمریکا، انجمن علمی مطالعات منطقهای، و انجمن ایرانی مطالعات جهان برگزار شد.
سومین نشست از سلسله نشست های راهبردی «چشمانداز روابط اروپا و آمریکا در دوره دوم ریاست جمهوری ترامپ» ۶ آذر ۱۴۰۳ به همت دانشکده مطالعات جهان، مرکز مطالعات اروپای شمالی و آمریکا، انجمن علمی مطالعات منطقهای، و انجمن ایرانی مطالعات جهان برگزار شد.
ابتدا دکتر محمد سلطانی نژاد، استاد دانشگاه تهران و مشاور بین الملل دانشکده مطالعات جهان، که مدیریت نشست را به عهده داشت پیروزی ترامپ را بسان زلزله سیاسی برای بسیاری از کشورها عنوان کرد و گفت: نه تنها کشورهایی که به طور خاص مشکل سیاسی و امنیتی با ایالات متحده آمریکا دارند بلکه حتی متحدین آمریکا هم با چالش بزرگی در تنظیم مناسبات خود با این قدرت بزرگ بینالمللی در آینده روبرو هستند.
سپس دکتر عبادالله مولایی، سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در اتریش و پژوهشگر مطالعات اروپا، اولین سخنران این نشست در توضیح روابط اروپا و آمریکا ذیل مفهوم غرب سیاسی گفت: مفهوم غرب سیاسی پدیده اروپایی است که در دوران مدرن و به ویژه از قرن نوزدهم به چارچوب هویت بخش مناسبات بین المللی اروپایی ها تبدیل شد و به واسطه توسعه طلبی استعماری قدرت های اروپایی دامنه آن تا آمریکای شمالی، استرالیا و نیوزیلند امتداد یافت. با جابهجایی قدرت در جهان غرب در دوره پس از جنگ جهانی دوم، رهبری غرب سیاسی به آن سوی اقیانوس اطلس منتقل شد و غرب سیاسی در برابر شرق سیاسی یعنی شوروی به عنوان نماد یک واحد بین المللی ظاهر شد.
وی افزود: بعد از جنگ جهانی دوم اروپا از هویت متمایز بینالمللی برخوردار شد و دیگر خود را ذیل مفهوم غرب معرفی نمیکرد. در عرصه سیاست داخلی به عنوان قدرت مدنی نمود پیدا کرد. در عرصه بین الملل هم به عنوان قدرت پست مدرن و هنجاری بود. به تدریج یک گسست مفهومی میان اروپا و آمریکا پدید آمد و این گسست به رقابت میان آنها تبدیل شد.
او قرن ۲۱ را سده غیرآمریکایی و اروپایی دانست و توضیح داد: جهانی شدن باعث شد قدرتهای غیرغربی هم ظهور پیدا کنند. اروپایی تبارها موقعیت خود را در ترکیب جمعیت و نظام بروکراسی آمریکا از دست دادند. این شرایط به ایدئولوژی پایان داد. جهان غرب دو قطبی شد. اروپا و آمریکا برای حفظ جایگاه خود در نظام بینالملل درصدد رویارویی با بحرانهای جدید برآمده بودند و برای آمریکا چرخشی به سمت آسیا و اقیانوسیه اتفاق افتاد.
مولایی در توصیف دوران ریاست جمهوری مجدد ترامپ و چگونگی روابط اروپا و آمریکا گفت: اروپا از هویت هنجار پست مدرن به تدریج فاصله گرفته و در حال بازتعریف موقعیت خود در قالب ژئوپلیتیک است. ضعف ائتلاف آلمان، قدرت مکرون در فرانسه، گسست بریتانیا از اتحادیه اروپا، وگروهبندیهای متعدد در اتحادیه اروپا باعث شد همگرایی اروپا دچار رکود شده و بحران اقتصادی بعد از جنگ اوکراین دغدغه امنیتی اروپا باشد. اروپا و آمریکا قطعاً منافع مشترکی خواهند داشت ولی منافع فردی، ملی، و اروپایی آنها به مراتب بیشتر از منافع مشترک خواهد بود. غرب در قالب گروهبندی ژئوپلیتیک و اقتصادی ادامه پیدا خواهد کرد ولی تصویر دوران جنگ سرد دیگر هویت غرب را تعریف نخواهد کرد.
دکتر علی صباغیان، استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، در سخنرانی خود با عنوان روابط اتحادیه اروپا و آمریکا در دوره دوم ریاست جمهوری ترامپ در ادامه نشست گفت: اتحادیه اروپا در فرایند همگرایی دیگر یک نهاد سازمانی بینالمللی معمولی نیست بلکه یک دولت فراملی است. در اتحادیه اروپا با سیاست مشترکی روبرو هستیم و ۲۷ کشور عضو کنونی آن بر سیاستهای ترامپ تاثیر میگذارند. سپس تاثیر حضور مجدد ترامپ را در عرصه های مختلف تجاری، سیاسی، امنیتی و دفاعی دستهبندی و اینطور بررسی کرد.
در عرصه تجاری: ناسیونالیسم اقتصادی ترامپ همه شرکای تجاری آمریکا را کم و بیش تحت تاثیر قرار میدهد. مثل افزایش تعرفههای تجاری و ایجاد اشتغال که منجر به جنگهای تجاری خواهد شد. بنا به اظهارات وی اگر جنگ تجاری آمریکا و چین بالا بگیرد کالاهای چینی به دنبال بازارهای دیگری چون اروپا رفته و بازارهای اروپا را تحت تاثیر قرار میدهند. اگر ترامپ وعدههای تبلیغاتی خود در انتخابات را اجرایی کند ۱۰ درصد از ارزش یورو کاهش مییابد. بازار خودرو در اروپا نیز متاثر خواهد شد.
در حوزه امنیت و دفاع: پایان جنگ اوکراین توسط ترامپ برای اروپا سرشکستگی به همراه خواهد داشت. اروپا بلافاصله بعد از جنگ جهانی دوم به دنبال تامین امنیت بوده است. ترامپ در دوره اول تهدید میکرد از ناتو خارج میشود. در این دوره هم تهدید به خروج کرده است. علی رغم تاکید کمیسیون اروپا مبنی بر خرید سلاح از داخل اروپا هنوز بسیاری از آمریکا سلاح خریداری میکنند.
حوزه سیاسی: رهبران کنونی برخی کشورهای اروپایی روابط خوبی با ترامپ دارند و او می تواند به گرایش های جدایی طلبانه از اتحادیه دامن بزند.
محیط زیست و سیاست های اروپا در این زمینه در تضاد با سیاست ترامپ بوده و از قدرت هنجاری اروپا به شدت خواهد کاست.
وی در پایان گفت: قدرت هنجاری اروپا که تلاش میکند وارد رویکردهای رئالیستی شود به شدت تحت تاثیر قرار میگیرد. بنابراین حضور ترامپ از جنبههای مختلف بر اتحادیه اروپا تاثیر و میتواند اتحادیه اروپا را به عنوان یک کل به خطر اندازد.
دکتر رضا باقری، مدیر گروه مطالعات اروپا دانشکده مطالعات جهان، در سخنرانی خود با عنوان روابط بریتانیا و آمریکا در دوره دوم ریاست جمهوری ترامپ ابتدا به پیشینه روابط بریتانیا و آمریکا پرداخت و گفت: در بریتانیا رهبر حزب کارگر به قدرت رسید. بریتانیا در اتحادیه اروپا نسبت به کشورهای دیگر بسیار به آمریکا نزدیک است. به نوعی خودش را متحد راهبردی قلمداد میکند و روابط خاصی با این کشور دارد. در زمان تونی بلر شدت روابط بیشتر شد و نویسندگان، بریتانیا را شاخهای از آمریکا قلمداد میکردند.
سپس وی در بیان چالشهای پیش روی بریتانیا و راهکارهای آن از سوی این کشور برای رفع چالشها گفت: قبل از انتخابات احزاب کارگر بریتانیا مستقیماً از خانم هریس حمایت میکرد. بریتانیا نظر مساعدی درباره ترامپ نداشت و الفاظ نامناسبی در مورد او به کار میبردند که شاید در روابط فعلی آنها تاثیر داشته باشد. آمدن ترامپ میتواند ۱ درصد GDP بریتانیا را کم کند و تورم را به طور جدی افزایش دهد. بحث دفاعی و خواسته ترامپ برای رساندن بودجه به ۲.۵ درصد GDP برای بریتانیا دردسرساز است. موضوع اوکراین و نحوه خاتمه آن هم برای بریتانیا مشکل ساز است.
وی دلایل تغییر احتمالی سیاست های بریتانیا را اینطور برشمرد. بریتانیا نوعی نگاه تحسین آمیز به آمریکا دارد و سیاست های ترامپ می تواند سیاست داخلی بریتانیا را تحت تاثیر قرار دهد و باعث تغییر سیاست های آن گردد. این کشور مشکلاتش را تا حدودی با مصامحه گری موجود در فرهنگ بریتانیا حل می کند. شخصیت استارمر هم بسیار محتاط و محافظه کار است و موضع گیری شفاف ندارد و ممکن است در قبال ترامپ ازخیلی از مسائل صرفنظر کند و کوتاه آید. فشارهای سیاسی دیگر احزاب هم باعث می شود بریتانیا در حوزه های مختلفی کوتاه بیاید.
دکتر هادی دولت آبادی، استاد دانشکده مطالعات جهان، در بیان روابط فرانسه و آمریکا در دوران ریاست جمهوری ترامپ ابتدا به بیان تاریخچهای از روابط فرانسه و آمریکا پرداخت و گفت: فرانسه در زمان جنگهای استقلال طلبانه آمریکا با انگلستان، از آمریکا حمایت کرد. فرانسه در جنگ جهانی به آمریکا کمک کرد. جنرال دوگل در جنگ جهانی دوم رویکرد ضد آمریکایی داشت و از ناتو خارج شد. آمریکا بمب اتم به فرانسه نداد و همیشه با هم رقابت داشتند. او بر اساس آمار گفت: ۶۲ درصد از مردم نگران حضور ترامپ در کاخ سفید برای دور دوم، ۲۶ درصد بیتفاوت و ۱۲ درصد رضایت دارند. پس ترامپ محبوبیت خاصی در فرانسه ندارد.
وی دلایل عدم محبوبیت را اینطور برشمرد: ۱- خروج ترامپ از پیمان آب و هوایی پاریس ۲- روابط آمریکا و اروپا ۳- اقتصاد جهانی و جنگ روسیه و اوکراین ۴- جنگ اسرائیل با لبنان و غزه که فرانسوی ها فکر میکنند ترامپ بر آنها تاثیر منفی خواهد داشت. ۴۸ درصد مردم فرانسه معتقدند روابط فرانسه و آمریکا در دوران ترامپ بدتر میشود و ۴۴ درصد معتقدند تغییر خاصی نخواهد داشت. هفت و نیم درصد صادرات فرانسه به کشور آمریکاست. دو کشور تراز تجاری ۱۶۷ میلیارد دلاری در سال ۲۰۲۳ ثبت کردند. و آمریکا چهارمین مشتری فرانسه و پنجمین تامین کننده فرانسه در خصوص صادرات و واردات است. پس ترامپ میتواند تراز تجاری روابط آمریکا و فرانسه را تحت الشعاع قرار دهد.
سپس افزود: بین سالهای ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۱ تراز تجاری مثبتی به نفع فرانسه داشتیم در سالهای ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳ تراز تجاری مثبت ۶ میلیارد دلار و به نفع آمریکا بود. اگر ترامپ شروع به تعرفه گذاری کند فرانسه در اولویت نخواهد بود. در حالیکه صادرات فرانسه به آمریکا قطعات وسایل حمل و نقل، لوازم آرایشی و بهداشتی، شیمیایی، و محصولات دارویی است.
وی در پایان گفت: فرانسه زوج اروپایی خود یعنی آلمان را از دست رفته میداند. به نظر میرسد مکرون رویکرد انفعالی خودش را در مورد بحران اوکراین کنار گذاشته و فعالانه عمل کند. فرانسه کشوری مستقل است و یکی از دو موتور محرک اروپا محسوب می شود. فرانسه در دوره اول ترامپ ایده ارتش جهانی را مطرح کرد که عملاً به فراموشی سپرده شد. شاید بتوان حضور ترامپ و مقابله آن با روسیه را برای ایده دفاعی مشترک مثبت ارزیابی کرد.
دکتر بهزاد احمدی، استاد دانشکده مطالعات جهان، آخرین سخنران این نشست بود. او در مورد روابط آلمان و آمریکا در دوره ریاست جمهوری ترامپ گفت: بعد از جنگ جهانی دوم دو کشور آلمان و ژاپن حیات سیاسی و اقتصادی خود را به آمریکا مدیون هستند. هر دو جز قدرتهای بزرگ بودند و آمریکاییها قانون اساسی این دو کشور را در زمان اشغال آنها نوشته و تغییرات فرهنگی عمیقی نیز در آنها ایجاد کردند. دو کشور دوباره خود را احیا کرده و امروزه جز قدرتهای بزرگ قلمداد میشوند. او معتقد است با روی کار آمدن ترامپ آلمان بسیار آسیب خواهد دید.
او با اشاره به فرهنگ توافق در اروپا گفت: تراز تجاری آلمان مثبت و ۷۴ تا ۳۰۰ میلیارد دلار است آلمان در این حوزه حتماً باید با ترامپ به توافق برسد. وی افزود: آلمانیها حتماً از آمریکا تسلیحات بیشتری خواهند خرید. آلمان بالاترین بازار تجاری در اروپا را دارد و تلاش چین برای یافتن بازار در اروپا به آلمان فشار وارد خواهد کرد. از یک سو به دلیل ارزانی کالاهای چینی هزینه خانوارهای آلمانی پایین میآید. ولی از سوی دیگر از طرف ترامپ تحت فشار خواهند بود که با چین وارد معامله نشود. اروپا با وجود فشار جدی از سوی ترامپ و حتی اوکراین تا حدی استقلال خود را حفظ میکند. آلمانیها روحیه مقتصدی دارند و کمتر دچار بحران اقتصادی شدهاند. ولی با آمدن ترامپ دو قطبی شدن سیاست تشدید میشود.
وی در پایان تاکید کرد: آلمان از هم اکنون تحت تاثیر روی کار آمدن ترامپ قرار گرفته است. در این زمینه می توان به متلاشی شدن دولت ائتلافی در آلمان اشاره کرد که دلیل اصلی آن جنگ اوکراین و نحوه کمک به اوکراین بود و این امر در انتخابات آتی آلمان نیز تاثیرگذار خواهد بود.
نشست با پرسش و پاسخ پایان یافت.
نشانی مطلب در وبگاه انجمن ایرانی مطالعات جهان: http://iwsa.ir/find-1.1202.1282.fa.html برگشت به اصل مطلب