به مناسبت فرارسیدن هفته شهرها و سواد اطلاعاتی و رسانهای MIL (Media Information Literacy) به همت کرسی یونسکو در فضای مجازی و فرهنگ: دوفضاییشدن جهان، و انجمن ایرانی مطالعات جهان، و مؤسسه مطالعات آمریکای شمالی و اروپا، سمینار سواد رسانهای و اطلاعاتی در روز دوشنبه ۷ آبان ۱۳۹۷ در تالار حنانه دانشکده مطالعات جهان برگزار شد.
نخستین سخنران نشست دکتر سعیدرضا عاملی، رئیس دانشکده مطالعات جهان، رئیس کرسی یونسکو در فضای مجازی و فرهنگ: دوفضاییشدن جهان، و عضو شورای سیاستگذاری فضای مجازی، سخنرانی خود را با عنوان «سواد اینترنتی و شهروند هوشمند» ایراد کرد.
دومین سخنران دکتر حجت ایوبی، دانشیار دانشکده مطالعات جهان و دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو، به «بایستههای سیاستگذاری برای زندگی هوشمند» پرداخت.
سومین سخنران نشست، دکتر محمدرضا سعیدآبادی، دانشیار دانشکده مطالعات جهان و دبیرکل سابق کمیسیون ملی یونسکو «سواد رسانهای و اینترنی در آینه ذهن انتقادی و روزنامهنگاری اخلاقی» را مطرح کرد.
سخنرانی دکتر شاهو صبار، استادیار دانشکده مطالعات جهان و عضو کمیته اجرایی کرسی یونسکو در فضای مجازی و فرهنگ، در این باره بود که «منطق آموختنی است و کودکان ما آن را نمیآموزند.»
اداره دو سخنرانی نخست را دکتر احسان شاهقاسمی، استادیار دانشکده علوم اجتماعی و عضو کمیته اجرایی کرسی یونسکو در فضای مجازی و فرهنگ، و اداره دو سخنرانی آخر را علی صالحینژاد، دانشجوی دکتری مطالعات آمریکای دانشکده مطالعات جهان، بر عهده داشتند.
مطالب سخنرانی دکتر سعیدرضا عاملی
سواد اینترنتی و شهروند هوشمند
دکتر سعیدرضا عاملی، رئیس دانشکده مطالعات جهان، رئیس کرسی یونسکو در فضای مجازی و فرهنگ: دوفضاییشدن جهان، و عضو شورای سیاستگذاری فضای مجازی
- مقدمه و طرح مسئله
نهادهای اجتماعی در سطح جهانی، منطقهای، ملی و محلی به سمت دیجیتالشدن، الگوریتمیشدن و هوشمندشدن حرکت میکنند و بسیاری از رشتههای تحصیلی، مهارتها و مشاغل گذشته در حال از بین رفتن است و بهجای آن دانشهای جدید، مهارتهای جدید و مشاغل جدید جایگزین میشود. این همه، محصول انتقال به جهان جدید و سواد جدیدی است که از آن تعبیر به «سواد اینترنتی» میشود.
مسئله اساسی این است که:
- چرا گفتمان سواد اطلاعاتی و رسانه (mil) و در مفهوم عامتر سواد اینترنتی در پیوند با شهرها شکل گرفت؟ و
- چه سواد مطلوبی متناسب با شهرهای هوشمند نیاز داریم و مشخصات آن چیست؟
سواد امری است که توانایی ایجاد میکند و توانایی آن بهوجود آورنده تواناییهای بعدی است. در گذشته به توانایی خواندن و نوشتن «سواد» اطلاق میشد. با حضور فناوری اطلاعات و ارتباطات موضوع سواد تغییر یافت و به توانایی استفاده بهینه از اطلاعات و ارتباطات در فضای دوم اطلاق شد. سوادر در این فضا مفهومی چند بعدی و دارای سطوح مختلف است که از سطح سواد عمومی تا سواد تخصصی تنوع و مراتب پیدا میکند.
در پاسخ به سؤال نخست باید گفت ما در شهر دادههای بزرگ، هوشمند و الگوریتمی زندگی میکنیم و بدون سواد متناسب با این فضا نمیتوانیم به زندگی خود ادامه دهیم و نمیتوانیم شاغل شویم و اساساً فاقد ارتباطات مؤثر خواهیم بود.
در واقع، تمامی نهادهای اجتماعی، اعم از منطقهای، ملی و بینالمللی، همچنین شهر بهمنزله واحد کشوری تحت تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات قرارگرفته و دانش جدید، توانایی جدید و مهارتهای جدید برای زندگیکردن در شهرها ضرورت یافته است و در صورت عدم کسب آن بسیاری از مهارتهای اجتماعی و مشاغل اجتماعی از فرد گرفته میشود و میرایی بسیاری از رشتهها و مشاغل پدید خواهد آمد.
ما در جهانی زندگی میکنیم که فضای دوم آن یعنی فضای مجازی بر بستر دیجتال و صفر و یک قرار دارد و جهانی است از تنوع قابلیتهای جهان ریاضی. زندگی در چنین جهانی نیازمند سواد جدید است. طبق آخرین آمار وضعیت اینترنت، در جهان امروز کاربران اینترنت از مرز ۴ میلیارد نفر گذشته، تعداد رایانامههای ارسالی از آغاز ۲۰۱۸ تا امروز از مرز ۷۴ تریلیون فراتر رفته، تعداد جستجوی اطلاعات در گوگل از مرز ۱ تریلیون و ۸۰۰ میلیارد گذشته، و تعداد تماشای فیلمهای یوتیوب از آغاز سال ۲۰۱۸ تا امروز به ۱ تریلیون و ۹۸۰ میلیارد فیلم رسیده است که نزدیک به جستجوی اطلاعات در گوگل است. همچنین، اقتصاد اینترنت از ۶ تریلیون دلار فراتر رفته و اقتصاد پنجم جهان است. با توجه به جمعیت ۴ میلیاردی جهان، باید گفت در جهانی با دادههای بزرگ زندگی میکنیم. اطلاعات تولیدشده در سراسر جهان در سال ۲۰۰۵، ۱/۰ زتابایتس (۱۰ به توان ۱۸)، سال ۲۰۱۰، ۹/۲ زتابایتس، و در سال ۲۰۱۵، ۹/۱۲ زتابایتس بوده است. پیشبینی میشود این حجم در سال ۲۰۲۰ به ۱۶/۴۷ زتابایتس و در سال ۲۰۵۰ به ۳۶/۱۶۳ زتابایتس برسد. این دادهها باعث میشود رفتارها را بهسهولت بتوان تشخیص داد و بر پایه نحوه رفتار فرد میتوان برای او رفتار و پاسخ رفتار تعریف کرد. محیط دوم محیطی صد درصد الگوریتمی است و برای درک آن باید سواد افراد بازتعریف شود.
در جهانی زندگی میکنیم که توسعه و پیشرفت با توسعه و تنوع بهرهگیری از دادهها پیوند خورده و تبدیل به نماد پیشرفتگی یا عقبافتادگی شده و دایره خدمات داده مبنا بهصورت انفجاری افزایش پیدا کرده است. چالش ما ورود به فضای دادهایی است که بر آن اشراف نداریم.
امروز، به سمت توسعه سازمانهای مجازی حرکت میکنیم و نیازمند شناخت عملکردهای آن و سواد سازمانهای مجازی هستیم. در فرهنگ لغت تجارت (۲۰۱۷)، سازمان مجازی چنین تعریف شده است: «سازمانی که دارای نمود فیزیکی نیست، اما بهصورت مجازی و الکترونیکی وجود دارد، توسط تعاریف قانونی شرکتها محدود نمیشود و با شیوههای غیررسمی همکار واحدهای مستقل قانونی عمل میکند.»
سواد مجازی، سطح بالاتر و پیچیدهتری از سواد و ناظر بر فضای اول و فضای دوم و خلأ سواد بین این دو جهان است.
- الگوی سواد رسانهای و اطلاعاتی یونسکو
در زیستبوم مفهومی الگوی سواد رسانهای و اطلاعاتی یونسکو اهم موارد سواد رسانهای و اطلاعاتی سواد پایه، تنوع فرهنگی، سواد خبری، سواد رسانهای، سواد کتابخانهای، سواد اطلاعات، سواد فاوا/ امنیت اینترنت، و سواد دیجیتال برشمرده شده است. ابعاد و مؤلفههای الگوی سواد رسانهای و اطلاعاتی یونسکو شامل سه بعد اصلی است:
- بعد تقاضا، جستجو، دسترسی و بازیابی اطلاعات و محتوای رسانهای، شامل نیاز به اطلاعات، جستجوی اطلاعات، دسترسی به اطلاعات، و بازیابی و نگهداری اطلاعات
- بعد درک، برآورد و ارزیابی اطلاعات و محتوای رسانهای، شامل درک اطلاعات، بررسی اطلاعات، ارزیابی اطلاعات، و سازماندهی اطلاعات
- بعد خلق، کاربرد و نظارت اطلاعات و محتوای رسانهای، شامل خلق دانش و بیان خلاق، ارتباط مبتنی بر اطلاعات، مشارکت اجتماعی، نظارت بر تأثیر اطلاعات
در الگوی سواد وبی، پیوندی با مهارتهای حیاتی قرن ۲۱ برقرار شده است. از اینرو، مهارتهای سواد وبی در قرن ۲۱ عبارت است از مهارتهای حل مسئله، مهارتهای تشریک مساعی، و مهارتهای خلاقیت، و مهارتهای ارتباطات. از آنجا که حلقه سواد ما در محیط مجازی کامل نیست با آشفتگی مواجهیم. متوسط نمره ما در این عرصه از ۱۰۰، ۱۲ است. از آنجا که بهصورت خودراهبر در این فضا حرکت میکنیم و نظام آموزشی مدیریتی برای آن نداریم، به فضاهایی وارد میشویم که نه متناسب با سن و نه متناسب با شناخت معرفتی ماست.
بنیاد موزیلا در الگوی نقشه سواد وبی سه عنصر اصلی را معرفی میکند که در آن مهارتهای حل مسئله، تشریک مساعی، و مهارتهای خلاقیت و ارتباطات مهم است:
- نوشتن، شامل طراحی، کدنویسی، ساخت، بازبینی، و بازترکیب
- مشارکت، شامل، اشتراکگذاری، کنش آزاد، محافظت، و اتصال
- خوانش، شامل، ارزیابی، ترکیب، مرور، و جستجو.
- پیوند سواد مجازی با شهروند و شهر هوشمند
ارتباطات سه دوره را پشت سر گذاشته است: الف) ارتباط حضوری، ب) ارتباط حاضر با غایب که خود به دو دسته غیرهمزمان (تا صنعت پست و چاپ) و همزمان (از مورس تا به امروز) تقسیم میشود، و ج) ارتباط غایب با غایب که سطح سوم ارتباطات است و از به «ارتباطات هوشمند» میتوان تعبیر کرد. این ارتباطات در سامانهها و توسط الگوریتمهای هوشمند تحقق مییابد و انسانها در آن حضور فردی ندارند بلکه توسط «نمایندگیهای هوشمند در قالب رباتها» کارگزاری میشود. شهر به سمت هوشمندسازی پیش میرود و در بسیاری از امور تکراری و مالی سامانهها دخالت دارند و در بخشی نیز ما به سراغ سامانهها میرویم. در مدل دیج کامپ، چارچوب شایستگی دیجیتالی برای شهروندان حل مسئله، امنیت و ایمنی، خلق محتوای دیجیتال، ارتباطات و تشریک مساعی، و سواد اطلاعاتی و دادهها تعریف شده است.
انقلاب فناورانه مفهوم کار را تغییر داد؛ بدین معنا که کارها مکانیزه میشود و در محیط دوفضایی تحقق مییابد. ظرفیت فیزیکی کار و ظرفیت فکری به کمک ماشینها افزایش یافته است. در سطح جهان، مفهوم «ساختار اداره مسطح» توجه زیادی را به خود جلب کرده و «هولوکراسی» سیستمی از سازماندهی خودمدیریتی مطرح شده که قدرت تصمیمگیری را از افراد به سمت گروه یا چرخه انتقال و توسعه داده است. حضور شهروندان هوشمند در شهرهای هوشمند از مسیر سواد اطلاعاتی و رسانهای میگذرد. نظام ارتباطی همعرض و نه سلسلهمراتبی است و نظام اداری و سازمانی موجود را بر هم میزند. بر این مبنا، نظامهای حکمرانی از مدیریتهای سلسلهمراتبی به مدیریتهای هولوکراسی و موژولار منتقل میشود. نظام وزارتخانهای دیگر پاسخگوی نظام مدیریت دوفضایی نیست.
طیف مهارتها در شهرهای هوشمند عبارت است از مهارتهای پایه (توانایی کارکردن با اعداد و داشتن سواد پایه)، مهارتهای کسبوکار و مهارتهای بین فردی، مهارتهای دیجیتالی و تکنیکی، مهارتهای اطلاعاتی، و مهارتهای کارآفرینی.
- الگوی مطلوب سواد مجازی
مشخصههای مطلوب سواد مجازی، سواد ناظر بر نیازهای و اقتضائات جهان جدید اول و جهان مجازی و نیازهای برخواسته از تعامل این دو فضا یعنی سواد دوفضایی است. دو رویکرد به سواد مجازی وجود دارد؛ یکی گرهزدن سواد به شناخت چالشها و پلیدیهای فضای مجازی (نگاه آسیبگرا)، و دوم، گرهزدن سواد به تقویت شغل و مهارت و در عین حال زندگی در محیط سالم و ایمن فضای مجازی که در دل خود نگاه آسیبگرا را نیز دارد. هر دو نگاه ضروری است. بدون نگاه اول، رشد کاریکاتوری و عدم تناسب پدیدار میشود که اجزا تناسب لازم را ندارند.
سواد مجازی سوادی سه قلمرویی است، شامل سود عمومی، سواد اختصاصی و سواد تخصصی که نیازمند تبیین دقیق و جدی است و در کتاب اینترنت و سواد مجازی به آن پرداخته شده است.
مطالب سخنرانی دکتر حجت الله ایوبی
بایستههای سیاستگذاری برای زندگی هوشمند
دکتر حجت ایوبی، دانشیار دانشکده مطالعات جهان و دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو
در خصوص روابط شهری و درباره اهمیت این مباحث به نقل از دکتر عاملی، شهر تهران باید دارای دو شهردار باشد، یکی شهردار شهر فیزیکی و دیگری شهردار شهر مجازی. روابط شهری عبارت است از تأثیرات شهروندان بر هم و بر دولت و خدمات دولت به شهروندان در پهنه جغرافیایی مشخص. چنانچه این خدمات به صورت هوشمند عرضه شود، آن شهر را شهر هوشمند مینامند. تأثیرات در فضای شهری و بر احزاب سیاسی و گروههای سیاسی با هوشمندسازی زندگی شهری با تحولات جدی همراه خواهد شد که در کشور ما نیز آغاز شده است.
در شهر هوشمند هفت عرصه حداقلی برای عرضه خدمات هوشمند تعریف شده است: حملونقل، سلامت و بهداشت، آموزش، امنیت، اماکن و ساختمانهای هوشمند، مدیریت اداری هوشمند، و زباله و تفکیک زباله.
پیشبینی میشود که تا سال ۲۰۵۰ دوسوم جمعیت جهان شهرنشین شوند. طبق آمار، ۱۰۰۰ شهر هوشمند در جهان وجود دارد که ۵۰۰ عدد آن در کشور چین است. پیشبینی میشود تا سال ۲۰۲۰ تا ۱۶۰۰ میلیون دلار برای هوشمندسازی شهرها سرمایهگذاری شود. این تحولات با سرعت زیادی در حال وقوع است و اگر کشوری از آن عقب بماند، جبران عقبماندگی ناممکن خواهد بود. امروزه، میزان هوشمندی شهرها و کشورها ملاک پیشرفت و سرمایه آنهاست. امروز تعریف شمال و جنوب بر پایه میزان دسترسی به اطلاعات در مناطق شهری شکل میگیرد. نوکمونیستهای مدرن امروز بر این باورند که مالکیت خصوصی اموال منقول و غیرمنقول را تعریف کنیم. کمونیسم یعنی دسترسی آزاد همه به اطلاعات، زیرا مال و سرمایه این دوران اطلاعات است. شکاف اقتصادی در کشورها جبرانپذیر است اما شکاف اطلاعاتی اگر تحقق یابد، پرکردنی نیست.
شهر هوشمند دستکم بر روی سه پایه استوار است: دولت، شرکتهای الکترونیکی، و شهروندان.
- تأثیر هوشمندسازی بر دولتها
در زندگی هوشمند و شهر هوشمند، شرکتهای هوشمند بسیار قدرتمند میشود و دولتها خواسته یا ناخواسته حوزههای اقتدار خود را واگذار میکنند و ضعیف میشوند. در مباحث دولتسازی گفته میشود که دولتسازی با گفتمان امنیت آغاز شده است. به تعبیر مارکس وبر، دولت تنها نهادی است که بهطور مشروع از زور و خشونت فیزیکی میتواند استفاده کند. این اقتدار و این انحصار در جهان هوشمند در حال شکستهشدن است.
مسئله مهم دوم در مورد حکومتها، کاهش اقتدار نمادین دولتهاست. بوردیو بر این باور است که دولتها اقتدار دیگری هم دارند و آن انحصار اقتدار نمادین است که بوردیو تعبیر خشونت نمادین را از آن میکند. در اصل دولتها میتوانند با استفاده از ابزارهایی که در اختیار دارند- نظیر نظام آموزشی، رادیو و تلویزیون- روابط سلطه را مبنی بر اینکه دولتها باید حکومت کنند و بقیه باید از آنها اطاعت کنند، آرامآرام درونی افراد کنند و افراد میپذیرند که باید مطیع دولتها باشند که به باور من همان مشروعیت است. با هوشمندسازی، دولت این اقتدار را نیز از دست میدهد. رسانههای رقیب دولت قادرند این فرایند را مختل کنند و اطاعت سیاسی را کاهش دهند. لذا، هم اقتدار معنوی و هم اقتدار فیزیکی دولت تضعیف میشود.
- تأثیر هوشمندسازی بر شرکتها
قدرتیافت شرکتهای الکترونیکی و اینترنتی هم نقطه مثبت است و هم برای دولتها زنگ خطر. دولتها ارتباطی با منافع ملی دارند و شرکتها در جهت منافع خود پیش میروند. موازنه میان دولتی که خود را حافظ منافع ملی میداند و شرکتهای خصوصیای که چنین رویکردی ندارند از چالشهایی است که مباحث بسیاری را درباره شهر هوشمند میان اندیشمندان سیاسی پیشکشیده است.
حاکمیت به این معناست که اوامر دولتها در مرزهای خود حاکم بوده و هست و هیچ عاملی نمیتواند این حاکمیت را مخدوش کند. اما با شهرهای هوشمند دیگر اینگونه نیست. با سازمانهای فرامرزی و سازمان ملل این بحث پیش آمد که این سازمانها حاکمیت ملی را مخدوش میکنند، چون فراملی هستند. در کنار این سازمانها شبکههای اجتماعی میتوانند حاکمیت یک کشور را در درون خود محدود کنند. مفهوم قدرت در نظام هوشمند کاملاً عوض شده است و در حال توزیع میان مردم است. پیشتر شهروند میتوانست از طریق نهادهای مدنی، احزاب و گروهها و با فرایندی بسیار سخت نظرات خود را اعمال کند، اما اکنون هر شهروندی میتواند اعمال قدرت کند.
این اتفاقات مثبت نیز است؛ مانع از خودکامگی و استبداد حکومتها میشود؛ شفافیت در دسترسی به اطلاعات، مردم را مطالبهگر میسازد؛ مقابله با فساد و بروکراسی اداری را تسهیل میکند.
- تأثیر هوشمندسازی بر شهروندان
در عرصه شهروندی، شهروند فردی است که در برابر دولت هم حقوقی دارد و هم وظایفی. در شهرهای هوشمند غالب شهروندان کاربر صرفاند و احساس میکنند که فناوری بر آنها حاکم شده است و احساس انفعال میکنند. مسئله دوم نابرابری شهروندان است که بهدلیل ناتوانی شهروندان در استفاده از امکانات هوشمند پدید میآید و احساس بیسوادی در آن شکل میگیرد. این بیسوادی سلطه جدیدی را شکل میدهد میان کسانی که این مهارتها را دارند و کسانی که ندارند.
احزاب سیاسی و نهادهای مردمنهاد، با هوشمندسازی نقش خود را بهعنوان واسطه میان دولت و مردم از دست میدهند و در کارکرد خود باید تغییرات جدی اعمال کنند.
- جمعبندی
در کتاب بیست تغییر بزرگ تا سال ۲۰۵۰، با خوشبینی به هوشمندسازی نگاه شده است که نگرانیهای امروز ما را کاهش خواهد داد و جهان بهتری خواهد ساخت، بهخصوص در کاهش آلودگی، تقریب جنگلها، تأمین انرژی، و تغییرات ژنتیکی.
مطالب سخنرانی دکتر محمدرضا سعیدآبادی
سواد رسانهای و اینترنی در آینه ذهن انتقادی و روزنامهنگاری اخلاقی
دکتر محمدرضا سعیدآبادی، دانشیار دانشکده مطالعات جهان و دبیرکل سابق کمیسیون ملی یونسکو
- مقدمه
مدرسهای در پنسیلوانیای آمریکا، اهداف مدرسه خود را چنین عنوان کرده است: «در این کالج با طرح سؤالهای دقیق و درست و مواجهه دانشآموزان با دیدگاههای چند گانه و متنوع و تشویق و ترغیب آنان به داشتن ذهن انتقادی، دانشآموزان با بلوغ بیشتر به پیچیدگیهای جهان پاسخ داده و درست را از نادرست بهتر تشخیص میدهند.»
در سال ۱۹۹۹ فقط در ۷ ایالت آمریکا سواد رسانهای در برنامههای درسی دانشآموزان قرار داشت، اما در سال ۲۰۰۲ به ۵۰ ایالت رسید.
تفکر انتقادی عبارت است از «فرایند منظم ذهنی/ فکری فعال همراه با مهارت و مفهومسازی/ کاربردیکردن/ تجزیهوتحلیل کردن/ سنتزکردن/ و سنجش اطلاعات بهدست آمده یا تولید شده از طریق مشاهده/ تجربه/ تعقل و یا ارتباطات بهمنزله راهنمایی برای دستیابی فرد به یقین و عمل.»
سواد رسانهای نیز «توانایی فرد در استفاده از مهارت و فنون تفکر انتقادی در جهت تشخیص درست و نادرست محتوای اطلاعات و منبع اطلاعات یا رسانه» تعریف شده است.
در رسالهای دکتری با عنوان «Media literacy and critical thinking: is there a connection?» با روشی کمّی همبستگی معناداری بین سواد رسانهای و تفکر انتقادی به اثبات رسیده است.
در سال ۱۹۹۲ متوسط حجم تبادل اطلاعات روزانه در اینترنت ۱۰۰ گیگابایت، در سال ۱۹۹۷ همان حجم در یک ساعت، و در سال ۲۰۰۲ همان حجم در یک ثانیه بوده است. در ۲۰۱۶ این رقم به ۲۶۶۰۰ گیگابایت در هر ثانیه رسید و پیشبینی میشود تا سال ۲۰۲۱ به ۱۰۵۸۰۰ گیگابایت در هر ثانیه برسد.
در سال ۲۰۱۸، متوسط استفاده روزانه هر فرد از اخبار تلویزیون تقریباً برابر با استفاده هر فرد از اخبار اینترنت بوده است:
- در سال ۲۰۰۹ از طریق تلویزیون ۱۸۸ دقیقه و از طریق اینترنت ۴۸ دقیقه
- در سال ۲۰۱۵ از طریق تلویزیون ۱۷۵ دقیقه و از طریق اینترنت ۱۲۸ دقیقه
- در سال ۲۰۱۸ از طریق تلویزیون ۱۶۴ دقیقه و از طریق اینترنت ۱۵۸ دقیقه.
- تأثیرات حجم انبوه تبادل اطلاعات
تأثیرات حجم انبوه تبادل اطلاعات بهطور خلاصه به شرح زیر است:
- فراوانی و انبوه اطلاعات منجر به فقر توجه شده است.
- به هر طریق ممکن، رقابت برای جلب توجه مخاطب و مصرفکننده مهمترین و بارزترین موضوع زیستبوم اینترنتی است.
- هوش مصنوعی (artificial intelligence) به کار گرفته میشود.
- در زنجیره عرضه اطلاعات بهینهسازی (optimization of supply chains) پدیدار میشود.
- پیش بینی استخراج محور از وقایع آینده (extrapolation-based predivtion of future events) به کار گرفته میشود.
- پیش بینی همبستگی محوراز وقایع آینده (correlation-based prediction of future events) به کار گرفته می شود.
- کیفیت و درستی اطلاعات و اخبار بدون مسئولیتپذیری و کنترل سردبیری دچار مشکل میشود.
- اعتماد عمومی به اطلاعات و اخبار از بین میرود.
- حبابهای محتوایی یا وضعیت انزوای ذهنی (content bubbles/ intellectual isolation) پدیدار میشود.
- اطلاعات اشتباه غیرعمدی (unintentional fakes/ misinformation) بهراحتی انتشار مییابد.
- اطلاعات اشتباه عمدی برای دستکاری افکار عمومی (intentional fakes/ disinformation) انتشار مییابد.
تاریخ همواره شاهد اطلاعات نادرست بوده است. دلایل نگرانی امروز جامعه بشری از این دو مقوله که منجر به اهمیت سواد رسانهای و اطلاعاتی است به قرار زیر است:
- تولید و توزیع اطلاعات غلط (misinformation and disinformation) ارزانتر و سریعتر از گذشته است. تحقیقی در سال ۲۰۱۸ نشان داد که در ۱۲ سال بررسی اطلاعات توییتر، ۱۲۶۰۰۰ اطلاعات و اخبار اشتباه ۵/۴ میلیون بار توسط ۳ میلیون نفر نشر و بازنشر شده است. احتمال بازنشر اخبار نادرست ۷۰ برابر بیشتر است و این اخبار غلط بیشتر در حوزه اخبار سیاسی است.
- همبستگی میان پوشش و وسعت اخبار و کنترل کیفیت وجود ندارد. در عصر قبل از اینترنت فقط رسانههای بزرگ با امکانات وسیع امکان پوشش جهانی داشتند، اما در عصر اینترنت نشر اطلاعات با هر وضعیتی با پوشش وسیع امکانپذیر است.
- لینک بین محتوای اخبار و ابزارهای ارتباطی وجود ندارد. واسطههای اینترنتی بدون هیچگونه مسولیتی برای آنچه انتقال میدهند فقط بهدنبال ترافیک بیشتر و پول بیشترند.
- بهجای در معرض اطلاعات متنوع قرار گرفتن، فقط اطلاعات متکثرو انبوه وجود دارد. پنجاه درصد استفادهکنندگان بر اولین گزینه نتایج جستجو کلیک میکنند، در حالی که فقط ۷/۰ درصد از مصرفکنندگان بر هفتمین گزینه کلیک میکنند.
- راههای پیشرو
راههای پیشرو و چگونگی برقراری تعادل میان آزادی بیان و حق دریافت اطلاعات درست به قرار زیر پیشنهاد میشود:
- ارتقای رفتار مسئولانه یا روزنامهنگاری اخلاقی برای تولید و انتقال اطلاعات به مخاطبان و استفادهکنندگان (Ethical journalism)
- اجرای سیاست رسانهای فعالانه با هدف ارتقای تکثر رسانهای و در معرض قراردادن مخاطبان با محتواها و اطلاعات متنوع (Pluralism and exposure)
- توانمندسازی استفادهکنندگان از رسانهها و اطلاعات به تشخیص صحیح از طریق آموزشهای سواد رسانهای و اطلاعاتی و تفکر انتقادی (MIL and Critical mind)
تجربه برنامههای سواد رسانهای و اطلاعاتی در ۲۸ کشوراتحادیه اروپا نشان داد:
- یکسوم برنامهها (۳۰۵ برنامه) از ۹۳۹ برنامه متعلق به جامعه مدنی است.
- ۱۷۵ برنامه مربوط به سازمانها و نهادهای عمومی است.
- ۱۶۱ برنامه متعلق به دانشگاههاست.
- بیشترین تأکید برنامههای سواد رسانهای و اطلاعاتی بر تفکر و مهارتهای انتقادی است
برنامههایی با محوریت گفتگوی بین فرهنگی برای تشخیص رادیکالیزم و بیان تنفرآمیز بهندرت دیده میشود.
مطالب سخنرانی دکتر شاهو صبار
منطق آموختنی است و کودکان ما آن را نمیآموزند
دکتر شاهو صبار، استادیار دانشکده مطالعات جهان و عضو کمیته اجرایی کرسی یونسکو در فضای مجازی و فرهنگ
طی تحقیقی که درباره علم و مطالب صحیح و ناصحیح در شبکههای اجتماعی روی دانشجویان دانشگاه انجام دادیم به این نتیجه رسیدیم که تفکر انتقادی دانشجویان از اطلاعات دریافتی از شبکههای اجتماعی (تلگرام) بهطور باورنکردنیای پایین است. نگرانکنندهترین فضای نشر اطلاعات غلط فضاهای مجازی است. در تفکر انتقادی باید در نظر داشت که احتمال غلط بودن اطلاعات داده شده وجود دارد و هر چه بیشتر به اشتراک گذاشته شود این احتمال افزایش مییابد. این در حالی است که نگاه ما بر پایه اعتماد بر اطلاعات موجود در این فضاست، حال آنکه این محیط مملو از اطلاعات غلط و صرفاً برای جلب توجه مخاطب است.
تحقیق درباره knowledge elution نیز نشان داد درصد بسیار بالایی از افراد دچار توهم دانشاند.
مفهوم علم نیز در حال تغییر است. علم بهمعنای بلدبودن مطالب بود؛ یعنی، هر چه اطلاعات شما بیشتر باشد، علم بیشتری دارید. اما، امروز نیازی به محفوظات ذهنی نیست و هوش مصنوعی در حال پرکردن بسیاری از فعالیتهای ماست.
دانش در اصل منطق و استدلال و توانایی استدلالکردن و تحلیلکردن است. در شبکههای اجتماعی میتوان هم دانش یادگرفت و هم استدلال. صرفاً با داده مواجه نیستیم، بلکه با استدلال همراهایم. کودک در این محیطها استدلال را میبینند و توانایی استدلال را میآموزد. استدلال امری آموختنی است. کودکانی در معرض بدرفتاری قرار دارند، توانایی استدلال و بیان منطقی را از دست میدهند.
در شبکههای اجتماعی بزرگترین دغدغه درستی و نادرستی اطلاعات نیست، بلکه باید این باشد که چگونه نحوه استدلال کردن را بیاموزیم. اطلاعات غلط را میتوان با اطلاعات درست جبران کرد، اما اگر قدرت استدلال در فرد شکل نگیرد، بحران بسیار جدیتر خواهد شد.
اگر بخواهیم از منظر به دانش و علم در فضای مجازی کنیم، ساختن این بستر فکری لوازمی نیاز دارد: باید با حوزه کار علمی آشنا بود تا بتوان قدرت استدلال صحیح یافت. قواعد استدلال منطقی را باید آموخت. سهولت در بهخطا افتادن را باید درک کرد. و مغالطهها و بایستهها را باید شناخت.
در این فضا افراد رشد میکنند، منطق و استدلال و دانش فرامیگیرند، و ممکن است این آموزش تحقق نیابد. سؤال این است که چگونه به تحقق آن در این محیطها کمک کنیم.