انجمن ایرانی مطالعات جهان- اخبار انجمن 7
نشست «نظریات آموزش و یادگیری سواد مجازی؛ دوفضایی‌شدن جهان و سواد جامع مجازی یا سواد دوفضایی» برگزار شد

حذف تصاویر و رنگ‌ها  | تاریخ ارسال: 1397/2/25 | 

بیست‌ویکمین نشست کرسی یونسکو در فرهنگ و فضای مجازی: دو فضایی‌شدن جهان، با عنوان «نظریات آموزش و یادگیری سواد مجازی؛ دوفضایی‌شدن جهان و سواد جامع مجازی یا سواد دوفضایی» با همکاری انجمن ایرانی مطالعات جهان و با سخنرانی سرکار خانم منیژه اخوان، کارشناسی‌ارشد ارتباطات دانشگاه تهران، در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ در تالار ایران دانشکده مطالعات جهان برگزار شد.

در جهان دوفضایی‌شدۀ معاصر، آماده‌سازی افراد برای تبدیل‌شدن به شهروندان باسواد مجازی، مسئولیت پذیرفته‌شده تمامی نهادها و فضاهای آموزشی است. از سوی دیگر، ساختارهای دانش و ابزارهای فناورانه از یکدیگر تفکیک‌ناپذیر است. لذا، بازمهندسی و بازتعریف استانداردها و رویکردهای نظری مسلط آموزش و یادگیری سواد مجازی ضروری است.

سه رویکرد مستمر در تاریخ مطالعات حوزۀ آموزش و یادگیری مطرح است: الف) رفتارگرایی، ب) شناختی، و ج) ساختارگرایی. با تحولات فناورانۀ اخیر، از یک‌طرف، اَشکال جدیدی از آموزش و یادگیری در چارچوب رویکردهای نظری مسلط اهمیت یافته و از سوی دیگر، رویکردهای جدیدی مانند «اتصال‌گرایی» به نظریات آموزش و یادگیری اضافه شده است.

رفتارگرایان تأکید دارند که معنا و دانش در جهان، جدا از تجربه شخصی وجود دارد و یادگیری رفتار جدید یا تغییراتی در رفتار است که نتیجه پاسخ فرد به محرک بیرونی است. آموزش و یادگیری سواد مجازی در این چارچوب، بر اساس انتقال خطی و سازمان‌یافتۀ دانش و مهارت از سوی آموزگار به یادگیرنده و مشاهدۀ تغییر رفتار یادگیرنده پس از کسب دانش و مهارت است و نقش یادگیرنده نیز دریافت محتوای آموزشی است.

در چارچوب شناخت‌گرایی، یادگیری فرایند ورود داده، مدیریت داده در حافظۀ کوتاه‌مدت و کدگذاری و ذخیره‌سازی برای به‌خاطر آوردن آن در بلندمدت است و دانش و معنا جدا از تجربۀ شخصی و در جهان قراردارد. آموزش و یادگیری سواد مجازی در این رویکرد بر این امر تمرکز دارد که یادگیرنده به‌عنوان پردازشگر اطلاعات چگونه یادمی‌گیرد. لذا، بر تفاوت‌های فردی تأکید می‌شود و آموزگار باید راهبردهای یادگیری متعددی برای سبک‌های یادگیری متفاوت افراد تهیه کند تا یادگیرندگان بتوانند فعالیت‌های متناسب را بر اساس سبک ترجیحی خود انتخاب کنند.

ساختارگرایان بر این باورند که یادگیرندگان در تولید دانش و معنا مشارکت فعالانه‌ای دارند. در چارچوب ساختارگرایی شناختی، یادگیرندگان، زمانی که درگیر فرایند تفسیر و معناسازی از تجربه محیط یادگیری خود می‌شوند، دانش خود را می‌سازند. در چارچوب ساختارگرایی اجتماعی نیز، آموزگار به‌عنوان راهنما و تسهیل‌کننده عمل می‌کند و یادگیرنده نیز به‌طور فعالانه دانش خود را بر پایۀ تجارب قبلی می‌سازد و تفسیر می‌کند.

نظریه اتصال‌گرایی را برای نخستین‌بار به‌طور منسجم زیمنس و داونز در سال ۲۰۰۴ پارادایم جدید یادگیری در دورۀ معاصر مطرح کردند. در این چارچوب، «یادگیری فرایندی است که درون محیط‌های مبهمی اتفاق می‌افتد که به‌طور کامل تحت کنترل افراد نیست.» در نظریه اتصال‌گرایی، مفهوم شبکه اهمیت زیادی دارد و «یادگیری فرایند اتصال به ندهای خاص» تعریف می‌شود. بر این اساس، اتصالات جدید، دانش جدیدی را به‌وجود می‌آورد و تولید معنا از طریق اتصالات صورت می‌گیرد. همچنین، محیط یادگیری اتصال‌گرا محیطی باز است و تغییر مداوم ساختار شبکه امکان‌پذیر است و ابزارهایی برای دستکار منابع و ایده‌ها و بازنمایی دانش وجود دارد. از سوی دیگر، در این چارچوب تولید دانش برایندی از تجارب اعضای جماعت است و یادگیرنده بر اساس سبک یادگیری خود، تصمیم‌گیری می‌کند.
اما، بر اساس نقاط ضعفی که هر یک از رویکردهای نظری مذکور برای آموزش و یادگیری سواد مجازی دارد، «رویکرد دوفضایی به آموزش و یادگیری سواد مجازی» رویکردی مطلوب پیشنهاد می‌شود که فهم آن بر اساس پارادایم دوفضایی‌شدن جهان امکان‌پذیر است. در این چارچوب، نقش یادگیرنده به حوزه‌های مسئولیت‌پذیری، تعامل و بهره‌وری تفکیک می‌شود و آموزگار نیز تسهیل‌گر و راهنما عمل می‌کند و تولید معنا و دانش نیز به‌صورت دوفضایی دوم در رابطه انعکاسی هندسی میان جهان فیزیکی و مجازی صورت می‌گیرد.

آلبوم عکس های این نشست

نشانی مطلب در وبگاه انجمن ایرانی مطالعات جهان:
http://iwsa.ir/find-1.1202.853.fa.html
برگشت به اصل مطلب