بخش‌های اصلی

    

دریافت اطلاعات پایگاه

لطفاً نشاني پست الكترونيك خود را برای دريافت اطلاعات و اخبار پايگاه در كادر زير وارد كنيد.

آمار سایت

  • كل کاربران ثبت شده: 3336 کاربر
  • کاربران حاضر در وبگاه: 0 کاربر
  • ميهمانان در حال بازديد: 5 کاربر
  • تمام بازديد‌ها: 5380028 بازدید
  • بازديد 24 ساعت قبل: 589 بازدید

نماد اعتماد الکترونیک

هشتمین جلسه از سلسله کارگاه های نظریه ها و روش ها برگزار شد

 | تاریخ ارسال: 1397/9/20 | 

هشتمین جلسه سلسله‌نشست‌های کارگاهی «نظریه‌ها و روش‌ها» در روز دوشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۷، با سخنرانی دکتر احد فرامرز قراملکی، استاد دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران، با عنوان «فنون تبدیل مشکل به مسئله» در تالار حنانه دانشکده مطالعات جهان برگزار شد.

این نشست با همکاری مؤسسه مطالعات اروپا و آمریکای شمالی و انجمن ایرانی مطالعات جهان و دانشکده مطالعات جهان برگزار شد. در ابتدای نشست دکتر روح‌الله حسینی، مدیر مؤسسه مطالعات اروپا و آمریکای شمالی، ضمن معرفی دکتر قراملکی، و معرفی کارنامه درخشان پژوهشی و آموزشی وی، از جمله در حوزه اخلاق حرفه‌ای، اصول و فنون پژوهش در گستره دین‌پژوهی، موانع رشد اخلاق حرفه‌ای در سازمان‌ها، به موضوع سخنرانی این نشست به انتخاب خود استاد پرداخت.

دکتر قراملکی سخنان خود را در چهار بخش ارائه کرد. در مقدمه بر تمایز میان مشکل و مسئله و پنج گام مهم در فرایند پژوهشی مسئله‌محور و پرهیز از مسئله‌پنداری مبانی تأکید کرد. در ادامه به تعریف مسئله و مشکل و گذار از اولی به دومی پرداخت و در آخر نتیجه‌گیر کرد.

در ادامه متن سخنرانی وی آمده است.

  1. مقدمه

در حوزه علوم انسانی، مسئله‌محور نبودن پژوهش یکی از مشکلات مهم است که مانع اثربخشی پژوهش می‌شود. دکتر زرین‌کوب در سال ۱۳۳۲ در سخنرانی خود در جمع دانشجویان دانشگاه تهران، در آغاز سخنرانی خود گفته بود: «این همه محقق و تحقیق در کشور، اما نتیجه نه‌چندان مطلوب.» و به ریشه‌یابی مشکل پرداخت و مبحث «تحقیق درست» را مطرح کرد. میان پژوهش موضوع‌محور و مسئله‌محور تمایز وجود دارد. همچنین، تفاوت میان مشکل و مسئله، چندان برای برخی پژوهشگران آشنا نیست. عدم توجه به این تمایز در طرح‌های پژوهشی صورت‌گرفته در حوزه صنعت نیز دیده می‌شود.

مهم‌ترین قدم قبل از پژوهش ایده‌یابی است. در فرایند پژوهش مسئله‌محور مراحل زیر طی می‌شود: طرح مشکل (درگیری و تنش ذهنی، به‌صورت رخنه معرفتی یا ناسازگاری معرفتی)، تبدیل مشکل به مسئله، تبیین فرضیه، آزمون، و نظریه (حل مسئله). پژوهش فرایندی است گام‌به‌گام و برای رسیدن به موفقیت در هر گام باید گام قبلی را با موفقیت طی کرد. مورد مهم در پژوهش موضوع است.

مشکل ممکن است ناظر بر بلاتکلیفی در هدف‌گذاری باشد (مشکل راهبردی)، یا ناظر بر بلاتکلیفی در رسیدن به هدفی معین (مشکل کاربردی). بنابراین، مشکل به دو دسته نظری و عملی تقسیم می‌شود.

مهم‌ترین مهارت در پژوهش، مهارت تشخیص و صورت‌بندی مسئله است. سپس، با استفاده از مهارت نگارشی، این مسئله تشخیص‌داده‌شده را تقریر و صورت‌بندی می‌کنیم. در پژوهش در مقدمات تعیین اینکه چقدر باید به عقب برگردیم خود موضوع مهمی است. برای مثال، توینبی، رئیس کتابخانه سلطنتی انگلستان، قصد داشت، تاریخ معاصر انگلستان (سده بیست) را بنگارد، ولی متوجه شد برای یافتن ریشه‌های آن ناگزیر است به سراغ قرن ۱۹ برود، همچنین، برای درک قرن ۱۹ باید به سراغ قرن ۱۸ می‌رود و الی آخر. چنین شد که کار حجیم تاریخ بریتانیای کبیر را نگاشت. یکی از موانع در پژوهش «مسئله‌پنداری مبانی» است که توینبی نیز دچار همین خطا شده بود؛ یعنی، مبانی را مسئله می‌انگاشت. مبانی پیش‌فرض‌های کار تحقیق است، اما اگر پیش‌فرض‌ها را تبدیل کنیم به فضای بحث تفصیلی، ممکن است به گم‌شدن مسئله اصلی بینجامد.

  1. تمایز مشکل و مسئله

میان مشکل و مسئله تمایز وجود دارد. در مواجه با مشکل دو رویکرد می‌توان اخذ کرد: نگاه عامیانه که در مشکلات متوقف می‌شود، و نگاه عالمانه که مشکل را به مسئله تبدیل می‌کند. در پژوهش باید از مغالطه جمع مسائل در مسئله‌ای واحد پرهیز کرد.

روبه‌روشدن با مشکل به دو صورت نظری و عملی نمود می‌یابد. در مواجهه نظری ممکن است رخنه معرفتی یا تعارض معرفتی به‌وجود آید. در مواجهه عملی نیز ممکن است بلاتکلیفی در هدف، یا بلاتکلیفی در روش پیش‌آید.

در مدیریت علمی در پژوهش کاربردی، حل موفق مسئله با موارد زیر میسر می‌شود: جستجو از موارد نقص با روی‌آورد نقدگرایانه، فرضیه‌پردازی، تبدیل مشکل به مسئله، مشکل‌یابی، سیستم اطلاعات راهبردی در جهت شناخت مستمر و معطوف به آینده از محیط، مواجهه فعال با مشکلات.

در اداره غیرعلمی در پژوهش کاربردی که به سرگشتگی می‌انجامد موارد زیر مطرح می‌شود: مواجهه منفعل با مشکلات، شناخت نارسا و معطوف به حال از محیط، خلط مسئله و مشکل، استفاده از تجارب گذشته یا تکیه بر آزمون و خطا، نظریه‌پردازی، و جستجو از مؤیدات با تأکید بر جزم‌گرایی.

مشکل دارای ویژگی‌های زیر است و دیدن آن به ابزار نیاز ندارد: مرکب، مبهم، کلی و عام، سطحی، رؤیت‌پذیر توسط عوام، فاقد روش بررسی، غیرقابل‌حل.

مسئله دارای ویژگی‌های زیر است و دیدن آن حتماً به ابزار نیاز دارد: معین، روشن، متمایز، ژرف، قابل رصد توسط متخصص، روش‌مند، و قابل‌حل.

پژوهشگری بزرگ گفته است اگر به من مأموریت دهند که در شش ساعت با تبری درختی را پایین بیاورم، از این شش ساعت، چهار ساعت آن را به تیزکردن تبر اختصاص می‌دهم و بعد به سراغ درخت می‌روم، نه آنکه مستقیماً با تبر به سراغ درخت روم. صورت‌بندی تحقیق اهمیت بسیاری دارد.

  1. عبور از مشکل به مسئله

دستورنامه تبدیل مشکل به مسئله به قرار زیر است:

  • تجزیه مشکل به مسائل محتمل (الگوی تیغ‌ماهی و تجزیه مشکل به عوامل گوناگون، درخت مسئله‌یاب و بارش فکری، تجزیه به ابعاد محتمل، تجزیه به مصادیق). کلید: با چه مسائلی مواجهم؟
  • سنجش مسائل (هدف: تعیین قابلیت انجام، اثربخشی، روایی؛ شاخص‌ها: سازگاری بالقوه و بالفعل با توانایی محققان، در حوزه علایق محققان، روزآمدی و پاسخگویی). کلید: مسئله من در این میان کدام است؟
  • آسیب‌شناسی مسئله (تمایز مسئله از مسئله‌نما، اجتناب از مسائل‌پنداری). کلید: آیا با مسئله‌نما مواجهم؟
  • گونه‌شناسی مسئله (تعیین نوع مسئله، مهارتی منطقی در طبقه‌بندی مسئله: تعریفی definition، توصیفی description، استدلالی و توجیهی justification، تبیینی explanation، تفسیری interpretation، تکلیف‌شناختی deontological). کلید: با چه نوع مسئله‌ای روبه‌رویم؟
  • تبارشناسی مسئله (تک‌تباری mono-origin و چند تباری multiple-origin؛ در چند تباری منحصراً مطالعات چند رشته‌ای و میان‌رشته‌ای پاسخ می‌دهد و با فرضیه‌های چندوجهی مواجهیم.). کلید: مسئله‌ام ریشه در کدام علم دارد؟
  • ساختارشناسی مسئله (مهارت‌های تحلیل ساختار منطقی و زبانی). کلید: مسئله‌ام چه ساختار منطقی و زبانی دارد؟

در آسیب‌شناسی مسئله آیا استقرا قادر است محقق را به علم یقینی برساند؟ باید گفت استقرا مایه سربلندی علم و سرافکندی فلسفه است. ابن‌سینا شرایطی را برای معتبربودن قیاس تعیین کرده است. از فرانسیس بیکن به بعد و به‌ویژه در زمان هیوم تمامی این شرایط نقد شده است و چنین نتیجه‌گیری کرده‌اند که استقرا چندان اعتباری نیز ندارد.

در مسئله‌نماها، مسئله‌ای که با خود جواب دارد ولی پنهان است، به‌نوعی القاکننده و محقق به‌جای حل مسئله به‌دنبال تأیید آن جواب است. اگر بدون توصیف تبیین کنیم، مسئله القاکننده و سوگیرانه خواهد شد. کالینز، دانشمند حوزه مدیریت راهبردی، در کتاب ساختن برای ماندن، می‌گوید بنگاه‌ها و شرکت‌های کسب‌وکار در دنیا با این سؤال روبه‌رو می‌شوند: «با توجه به تحولات بسیار شدید سیاسی و اقتصادی در محیط کسب‌وکار، شرکت باید ثبات داشته باشد یا تحول؟» به اعتقاد کالینز و مطابق با آمار، تمامی شرکت‌های دنباله‌روی ثبات و تمامی شرکت‌هایی که به سراغ تحول رفتند ورشکست شدند. کالینز معتقد است که این سؤال در اصل غلط است. استفاده از «یا» در این سؤال غلط است. در تبدیل مشکل به مسئله به مسئله‌نما و سؤال القاکننده رسیده است.

مثال دیگر مثال کالین است: «بنگاه‌ها و شرکت‌های کسب‌وکار باید به‌دنبال بالاترین نرخ سود باشند، یا مصلحت اجتماعی؟» هر دو ورشکست شدند. باز هم «یا»ی به‌کار رفتن در این پرسش القاکننده است.

تبارشناسی مسئله را نخستین‌بار نیچه مطرح کرد. وی در تبارشناسی اخلاق اهمیت تبارشناسی در علوم انسانی نشان داد. مسائلی که دنبال می‌کنیم انتزاعی نیست، بلکه حاصل زمینه‌هایی است و این زمینه‌ها تبار مسئله محسوب می‌شود. به‌دلیل تبارشناسی است که پیشینه تحقیق اهمیت فراوان دارد.

در ساختارشناسی مسئله این پرسش که «زندگی جبر است یا اختیار؟» پرسش نادرستی است. زندگی مجموعه‌ای است از رفتارها، باید پرسید: «رفتارها بر اساس جبر است یا اختیار؟»

  1. جمع‌بندی

همان‌طور که پزشک در بیمارستان رشد می‌کند، همه علوم باید بیمارستان خود را بیابند و در آن رشد کنند. فقط با نظریه نمی‌توان رشد و مسائل را حل کرد. میان علم و صنعت و جامعه باید ارتباط برقرارکرد نه آنکه در مسیرهای جدا حرکت کرد. در این مسیر سیاستمداران، مجریان و محققان هر یک نقش دارند.






 



دفعات مشاهده: 1409 بار   |   دفعات چاپ: 410 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر



CAPTCHA

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به انجمن ایرانی مطالعات جهان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 All Rights Reserved | Iranian World Studies Association

Designed & Developed by : Yektaweb